شیر و گرگ و روباهی با هم به شکار می روند. آن ها با همراهی هم یک گاو وحشی، بز و خرگوش شکار کردند
شیر به گرگ می گوید این سه شکار را تقسیم کن. گرگ گفت گاو وحشی که بزرگتر است از آن شماست.
من از بز استفاده می کنم و خرگوش هم قسمت روباه باشد. شیر گفت چه گفتی؟ در جایی که من وجود دارم تو اظهار وجود می کنی
پیشتر بیا.
گرگ که پیش آمد شیر با پنجه های نیرومندش او را در هم درید.
سپس شیر رو به روباه کرد و گفت حالا تو این شکارها را تقسیم کن.
روباه گفت سرورم ای
مار با یه کلاه لبه دار روی سرش، داشت از کنار رودخونه رد میشد که متوجه روباه شد.
روباه داشت صدای ساعت رولکس تقلّبیشو با دقّت گوش میکرد!
انگار روباه ها هرکاری که انجام بدن توش یه حالت ناخوشایندی هست، یه جور بی اعتمادی،بدبينی، یجور سیاهی!
مار: روباه چیکار میکنی؟
روباه: دارم صداشو گوش میدم.
مار: دارم میبينم!
روباه: میدونستی از صدای ساعت میشه تشخیص داد که اصله یا تقلّبی؟ صداهاشون با هم فرق داره!
مار بدون ادامه مکالمه بجای دستهای نداشتش
به نام خداوند بخشنده و مهربان
یکی بود یکی نبود در سرزمین کوچک روباره و شغالی زندگی می کردند.که هر موقع روباه غذایی برای خوردن پیدا می کرد شغال نقشه می کشید که غذاهای روباه را بگیرد. روباه تصمیم گرفت تا شغال را خسته کند. بعد از آن روز شغال پشت صخره پنهان شد تا غذای روباه را بگیرد اما روباه نیامد . روباه نقشه کشیده بود که شکارچی ها را به دنبال خود بیاندازد تا آن ها شغال را بگیرند. که شغال بدود و خسته شود که دیگر غذای کس دیگری را ند.
نویسنده :
پاورپوینت زندگی روباه ها
دانلود پاورپوینت با موضوع زندگی روباه ها، در قالب ppt و در 44 اسلاید، قابل ویرایش، شامل هر آن چه که باید در مورد روباه ها، نحوه زندگی و رژیم غذایی آن ها بدانید، خصوصیات روباه، تولید مثل روباه ها، رمز و رازهای .
روباههای دشت و غرور حقیقی نوشته علی جلیلی روباههای دشت یک امتیاز برجسته داشتند که مختص به خودشان بود و آن غرور حقیقی بود. هر روباه به دنیا به چشم دنیای من نگاه میکرد. دنیای روباهها همانی بود که برتر از آن تصور نمیشد و این تجسم غرور حقیقی بود. وقتی روباهی میمرد روباههای دیگر از این دید خوشحال بودند که او با غرور حقیقی هیچگاه غریبه نبود و بعد از او نوبت ماست که مثل او با غرور حقیقی ب
کشاورزی یک مزرعه ی بزرگ گندم داشت. زمین حاصلخیزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پیرمرد کمی ضرر زد.پیرمرد کینه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اینطرف و آن طرف می دوید و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش.
معنی شعر روباه و زاغ:
بچه زاغی یک تکه پنیر دیدآن را با دهانش برداشت و پرواز کرد
روی یک درخت در یک مسیری نشستکه از آن مسیر روباهی در حال عبور بود
روباه حیله گر و مکارپایین درخت ایستاد و شروع به آواز خواندن کرد
گفت: به به تو خیلی زیبا هستیسر و دم زیبایی داری،چه پای قشنگی داری
پرها و بالت رنگ سیاه و قشنگی داردزیباتر از سیاه رنگی وجود ندارد
اگر خوب می خواندی و صدای خوبی داشتیبهتر از تو در بين پرندگان وجود نداشت
بچه زاغ می خواست قارقار کندتا آواز و ص
هر روز با مثنوی
داستان شکار
روزی شیر و گرگی و روباه به شکار رفتند و به لطف وجود شیر شکارهای خوبی نصیب گرگ و روباه شد و توانسته بودند گاو کوهی و بز و خرگوش شکار کنند. گرگ و روباه که از این راحتی خرسند بودند و مغرور شده و قصد داشتند که شکار عادلانه و به مساوات تقیم شود البته شیر که قصد آنها را فهمید و میدانست چه کند و چگونه حق آنها را کف مشت شان بگذارد.
شیر و گرگ و روبهی بهر شکار رفته
روباههای دشت و بالاترین هوش و بالاترین زرنگی نوشته علی جلیلی روباهها دارای بالاترین هوش و بالاترین زرنگی و در نتیجه مکار بودند و این مختص به خودشان بود. حیوانات دشت میدانستند که روباهها مغرورند، اما اینکه بالاترین هوش و بالاترین زرنگی مختص به روباههاست از همه بیشتر روباهها را مغرور ساخته بود. روباهها مکار بودنشان را به دلیل داشتن بالاترین هوش و بالاترین زرنگی میدانستند. روباه دانای
یکی بود یکی نبود . در یک روز آفتابی آقا کلاغه یک قالب پنیر دید ، زود اومد و اونو با نوکش برداشت ،پرواز کرد و روی درختی نشست تا آسوده ، پنیرشو بخوره .
روباه که مواظب کلاغ بود ، پیش خودش فکر کرد کاری کند تا قالب پنیررا بدست بیاورد . روباه نزدیک درختی که آقاکلاغه نشسته بود ، رفت و شروع به تعریف از آقا کلاغه کرد : "
به به چه بال و پر زیبا و خوش رنگی داری ، پر و بال سیاه رنگ تو در دنیا بی نظیر است .
عجب سر و دم قشنگی داری و چه پاهای زیبائی داری ، حیف ک
روباههای دشتسرگذشت روباههای قرمز نوشته علی جلیلی دشت،تقریباً وسط کویر. قم برای روباهها جای مناسب و دلخواهیه. یهدشت وسیع و پرطعمه، حسابی به روباهها میچسبید. اونا با اطمینان میگفتند برای همیشه سرافرازتریم. دشت پرجونده بهخصوص خرگوشها که زیاد بودند طمع روباهها رو تأمین میکرد. قدیمترها گرگها هم بودند ولی جاده اونا رو وحشتزده کرد. گرگها زیاد کاری به روباهها نداش
روباههای دشت و سلطان مکاریت نوشته علی جلیلی روباهها علاقه زیادی به اسم مستعار برازندهتر داشتند. هیچ روباهی اولین اسم مستعار روباهها را به یاد نمیآورد. روباههای پیر حتی پیرترینشان هم به یاد نداشت. اسم مستعار روباهها همیشه سرافرازتر و همراه با غرور واقعی بود. پیرترین روباه دشت هنگام مرگ با انتخاب اسم مستعار روباه دانای زرنگ به روباههای دشت ارزش اسم مستعار را گوشزد کرد. بعد از آن بود که هر ر
دوستی روباههای دشت نوشته علی جلیلی سرنوشت جادهای راحتی گذشتهشان را گرفت و روباههای دشت برای همیشه به سختی با هم در ارتباط بودند. جاده که دشت را دو نیم کرده بود، مدتی روباههای قرمز رو به این فکر انداخت که روباههای نیمه شمالی دشت همگی بیایند جنوب دشت یا برعکس. بعد از همهپرسی نظرشان عوض شد چون جمعیتشان مقداری بود که تصمیم کوچ از شمال دشت به جنوب دشت یا برعکس طعمه کمتری نصیبشان میکرد. پس با
قصه کوکانه گنجشک و روباه
یکی بود یکی نبود. در یک جنگل کوچک و دور افتاده حیوانات زیادی زندگی میکردند. خانم گنجشکه بتازگی 2تا جوجه کوچولویش را از تخم بیرون آورده بود و از آنها بخوبی نگهداری میکرد.روزها به اطراف جنگل میرفت تا برایشان غذا پیدا کند و بیاورد، اما چند روزی بود که آقا روباه مکار دوباره سروکلهاش پیدا شده بود و دوروبر گنجشکها میپرید.یک روز از این روزها که خانم گنجشکه میخواست دنبال غذا بره دید که روباه بدجنس پایین درخت آنها
داستان کودکانه خرگوش باهوش
در جنگل سر سبز و قشنگی خرگوش باهوشی زندگی می کرد.
یک گرگ پیرو یک روباه بدجنس هم همیشه نقشه می کشیدند تا این خرگوش را شکار کنند .
ولی هیچوقت موفق نمی شدند .
یک روز روباه مکار به گر گ گفت : من نقشه جالبی دارم و این دفعه می توانیم خرگوش را شکار کنیم.گرگ گفت : چه نقشه ای؟
روباه گفت : تو برو ته جنگل ، همانجا که قارچهای سمی رشد می کند و خودت را به مردن بزن . من پیش خرگوش می روم و می گویم که تو مردی . وقتی خرگوش می آید تا تو رو ببيند
به هشتمین قصه کودکانه هویورادیو با موضوع داستانهای کهن خوش اومدید
این قصه درمورد خروس خوش صدا و روباه حقه بازه که سعی کرد خروس قصهمون رو گول بزنه!رها دانلود دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
قسمتی از داستان شازده کوچولو
روباه گفت:سلام
شازده کوچولو مودبانه گفت:سلام
شازده کوچولو گفت:بیا با من بازی کن. نمی دانی چقدر دلم گرفته است!
روباه گفت: نمی توانم با تو بازی کنم، آخرهنوز کسی مرا اهلی نکرده است.
شازده کوچولو گفت:من دنبال دوست می گردم. اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چیز بسیار فراموش شده ای است,یعنی "علاقه ایجاد کردن."
-علاقه ایجاد کردن؟
روباه گفت : البته , تو برای من هنوز پسر بچه ای بیش نیستی
مثل صدها هزار پسر بچه ی دیگر, و م
موضوع انشا: من گمشده ام
من گمشده ام در دریای خیانت. در دریا من بودم و ماهی های گوشت خوار من بودم و یک ماهی قرمز من بودم یک موج وحشی. من بودم و عشق عشق مثل اکسیژن همه جا هست تو نیست عشق درد است دردی که بیماری نیست. دردی که دارویی ندارد دردی که بستریت نمی کنند دردی که دردش پنهان است ولی درد بدیست عشق سخت است. سخت است که عاشق باشی و عشقت نداند که عشقت است. سخت که شب عشق باشد و تو پیش عشقت نباشی. سخت است که روباه باشی. و عاشق آهو باشی. من آهو ام را گم کرده
معرفی کتاب قصه گوی جنگل سیاه :
نویسنده : کریستین مککی هایدکر
مترجم : محمد عباسآبادی
نشر : پرتقال
تا حالا خودتون رو جای یک حیوون مثلا یک روباه قرار دادین؟
اگه به عنوان یک روباه گیر آدما بیفتین چیکار میکنین؟ اگه آدما شما رو بکشن و براتون تله بزارن چیکار میکنین؟ یا اگه پدرتون به خاطر ضعف هایی که دارین بخواد شما رو بکشه چیکار میکنین؟ یا اگه معلمتون بهتون حمله کنه؟
خب این کتاب ماجرای دو تا توله روباه به نام میا و یولی رو روایت می
انیمیشن کوتاه داستان روباه داستان انیمیشن درباره روباهی است که به خاطر دم بلندش بسیار مغرور است، ولی اتفاقی برایش می افتد که برای او درس عبرتی می شود. انیمیش.بهین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
The Big Bad Fox and Other Tales 2017 1080p BluRay,دانلود انیمیشن The Big Bad Fox and Other Tales 2017 با دوبله فارسی,دانلود انیمیشن جدید,دانلود دوبله فارسی کارتون The Big Bad Fox and Other Tales 2017,دانلود رایگان انیمیشن The Big Bad Fox and Other Tales 2017,دانلود زیرنویس فارسی The Big Bad Fox and Other Tales 2017,دوبله فارسی,روباه بزرگ بدجنس و داستان های دیگر,سایت دوستی ها,
ادامه مطلب
قصه و نقاشی : صلاح الدین احمد لواسانی
یکی بود و یکی نبود غیراز خدای مهربان هیچکس نبود . روزی و روزگاری، روباه که بسیار گرسنه بود برای رفع گرسنگی خود شروع به جستجوی غذا کرد.
روز رو به پایان بود. روباه هر چه بیشتر می گشت نتیجه کمتری بدست می آورد. دیگر خورشید خانم داشت خودش را پشت کوه های سر بفلک کشیده پنهان می کرد ، که چشم روباه به دیوار بلند یک باغ افتاد.
با خود گفت : مقداری میوه آبدار بهتر از هیچی است. باید وارد باغ بشوم و دلی از عزا در بیاورم.
روی د
#قصه_کودکانه
#عنوان_قصه:روباه مریض و گنجشک زرنگ
یكی بود یكی نبود. در یك جنگل كوچك و دور افتاده حیوانات زیادی زندگی می كردند. خانم گنجشكه بتازگی 2تا جوجه كوچولویش را از تخم بیرون آورده بود و از آنها بخوبی نگهداری می كرد. روزها به اطراف جنگل می رفت تا برایشان غذا پیدا كند و بیاورد، اما چند روزی بود كه آقا روباه مكار دوباره سروكله اش پیدا شده بود و دوروبر گنجشك ها می پرید. یك روز از این روزها كه خانم گنجشكه می خواست دنبال غذا بره دید كه روباه بدجنس
قصه کودکانه
روباه دم بریده
قسمت اول
یکی بود یکی نبود؛ زیر گنبد کبود، توی یک جنگل سبز، حیوانهای زیادی با هم زندگی میکردند. میدونی چه حیوانهایی تو جنگل زندگی می کنن؟
آره درست فهمیدی! شیر، پلنگ، گرگ، آهو، روباه، خرگوش، زرّافه. نمی دونم، خیلی زیاده دیگه، از مورچه ریزه میزه بگیر تا فیل گنده.
حالا بچهها، شما حدس میزنید داستان ما در مورد کدوم حیوونه؟ فکر کنم از اسم کتاب فهمیده باشید که داستان ما درمورد روباهه.
یه خونوادهی سه نفری روباه، تو
داستان کودکانه صلح حیوانات
مزرعه بزرگی در کنار جنگل قرار داشت . این مزرعه پر از مرغ و خروس بود . یک روز روباهی گرسنه تصمیم گرفت با حقه ای به مزرعه برود و مرغ و خروسی شکار کند .
رفت ورفت تا به پشت نرده های مزرعه رسید . مرغها با دیدن روباه فرار کردند و خروس هم روی شاخه درختی پرید .
روباه گفت : صدای قشنگ شما را شنیدم برای همین نزدیکتر آمدم تا بهتر بشنوم ، حالا چرا بالای درخت رفتی ؟
خروس گفت : از تو می ترسم و بالای درخت احساس امنیت می کنم .
روباه گفت : مگر
شما در حال مشاهده فایل با عناوین دانلود پاورپوینت ماه بود و روباه, پاورپوینت ماه بود و روباه, ماه بود و روباه, ماه بود, روباه, هستید.
جهت انتقال به سایت اصلی فایل دانلود پاورپوینت ماه بود و روباه تفکر و پژوهش پایه ششم بر روی دانلود و دریافت فایل کلیک کنید.
لینک مستقیم دانلود پاورپوینت ماه بود و روباه تفکر و پژوهش پایه ششم 2146485
دانلود پاورپوینت ماه بود و روباه تفکر و پژوهش پایه ششم
عنوان پاورپوینت درسی: دانلو د پا
نام: روباه بزرگ بدجنس و داستان های دیگر | ژانر: کمدیزبان: دوبله فارسی + انگلیسی | مدت زمان پخش: 01:22:38 | کیفـیت: عالیحجم: 1.55 گیگابایت + 796 مگابایت + 399 مگابایت | امتیاز: 7.4 از 10خلاصه داستان:
این کارتون خنده دار و دیدنی دربارهی گروهی از حیوانات عجیب و غریب
میباشد که در حومهی شهر زندگی میکنند. روباهی که فکر میکند مرغ است،
خرگوشی که رفتارش مانند یک لکلک است و در این میان اردکی که سعی دارد
بابانوئل را تغییر دهد و ماجراهای مختلف دیگر که…
سایت
داستان كوتاه ازمو فقیت یك مدیر: مدیران موفق افراد باهوشتر از خود را استخدام میکنندروباه: میدونی ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.شیر : اوه. من میتونم به راحتی برات درستش کنم.روباه : اوه. ولی پنجههای بزرگ تو فقط اونو خرابتر میکنه.شیر : اوه. نه. بده برات تعمیرش میکنم.روباه : مسخره است. هر احمقی میدونه که یک شیر تنبل با چنگالهای بزرگ نمیتونه یه ساعت مچی پیچیده رو تعمیر کنه.شیر : البته که میتونه. اونو بده تا
برای خواندن داستان خرگوش و لاک پشت به وبسایت وولک مراجعه کنید . همچنین در وبسایت وولک می توانید با مهد کودک های مختلف کشور مثل مهد کودک تبریز ، مهد کودک تهران ، مهد کودک کرمان و . آشنا شوید . وولک دنیای کودکان است و برای تفریح و سرگرمی کودکان نیز برنامه های جدیدی در نظر می گیرد . آشنای با مهد کودک ها ، ویدئوی نقاشی و کاردستی ، بازی ، قصه و کارتون ، شعر و ترانه و همچنین لالایی های مادرانه که همگی برای تربیت فرزندانتان طراحی شده اند .
روزی روزگاری
برای خواندن داستان خرگوش و لاک پشت به وبسایت وولک مراجعه کنید . همچنین در وبسایت وولک می توانید با مهد کودک های مختلف کشور مثل مهد کودک تبریز ، مهد کودک تهران ، مهد کودک کرمان و . آشنا شوید . وولک دنیای کودکان است و برای تفریح و سرگرمی کودکان نیز برنامه های جدیدی در نظر می گیرد . آشنای با مهد کودک ها ، ویدئوی نقاشی و کاردستی ، بازی ، قصه و کارتون ، شعر و ترانه و همچنین لالایی های مادرانه که همگی برای تربیت فرزندانتان طراحی شده اند .
روزی روزگاری
درباره این سایت