نتایج جستجو برای عبارت :

انشایی طنز درباره چوپان ،پادشاه،زندان بان،شتر،تخم مرغ

روزی روزگاری پسرک چوپانی در ده ای زندگی می کرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه های سبز و خرم نزدیک ده می برد تا گوسفندها علف های تازه بخورند.او تقریبا تمام روز را تنها بود.
 
 
قصه چوپان دروغگو
 
 
 
یک روز حوصله او خیلی سر رفت . روز جمعه بود و او مجبور بود باز هم در کنار گوسفندان باشد. از بالای تپه ، چشمش به مردم ده افتاد که در کنار هم در وسط ده جمع شده بودند. یکدفعه قکری به ذهنش رسید و تصمیم گرفت کاری جالب بکند تا کمی تفریح کرده با
حسن ممتاز سروستانی از اساتید دانشگاه آنلاین #بهایی که به پنج سال زندان محکوم شده را با پابند و دستبند از بیمارستان به زندان برگرداندند. او باید ۴۸ ساعت پس از انجام آنژیوگرافی تحت مراقبت‌‌های ویژه پزشکی بود که درمان متوقف و به زندان منتقل شد.
چوپانی و تاجری دوست بودند و هردو هدف مشترک دور دنیا دیدن را داشتند، تاجر یه عمر پول جمع کرد برای هدفش ونهایت بعد 30 سال که خواست دور دنیا را ببینه از دنیا رفت و موفق نشد و چوپان هر روز با گوسفندانش به یه نقطه از دنیا رفت و بعد 30 سال در نهایت سلامت به شهر اصلیش با کلی ثروت اومد.داستانی
روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.مار می گفت: آدما از ترسِ ظاهر ترسناك من می میرند؛ نه به خاطر نیش زدنم!اما زنبور قبول نمى كرد.مار هم برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى  خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت:من چوپان رو نیش مى زنم و مخفى میشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.چوپان از خواب پرید و گفت:▪اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد.مقدارى دارو بر روى ز
داستان های مهدوی(3)
 درس: درس معرفت امام بود
شاگرد: شیعه خالصی بود مثل محمدبن مسلم
استاد: شکافنده دانش ها
 
امام باقر علیه السلام حال آدم دور مانده از امام زمانش را تشبیه کرده بود به گوسفند گم شده از گله و چوپان.
گوسفندی که بعد از دل بستن و رانده شدن از چوپان های غریبه،
بعد از هراس و حیرانی و سرگردانی،
طعمه ی گرگ خواهد شد.(مکیال المکارم،ج 1،ص 44؛ کافی، ج 1،ص 336)
منبع: روایت هایی داستانی پیرامون وجود مقدس امام عصر سلام الله علیها با نگاهی به کتاب شری
 می گویند وقتی ارنست چگوارا را در پناهگاهش با کمک چوپان خبرچین
دستگیر کردند، یکی از چوپان پرسید: " چرا خبرچینی کردی در حالی که چگوارا
برای آزادی شماها مبارزه می‌کرد!!؟"چوپان جواب داد :" او با جنگ هایش گوسفندان مرا می‌ترساند!" [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
روزی بود و روزگاری بود. در زمان های قدیم پادشاهی بود به نام عادل شاه. شاه افسوس می خورد که پیر شده ولی هنوز فرزندی ندارد.
پادشاه روزی پیش ساحری رفت و از او چاره ای خواست.مرد گفت:پادشاه این دو دانه گندم را با همسرت بخور. به زودی فرزندت به دنیا می آید. 
پادشاه رفت و دو دانه گندم را همراه همسرش خورد.بعد از مدتی دختری به زیبایی مهتاب متولد شد. عادل شاه نام دختررا گندم گذاشت. فردای آن روز شاه پیش مرد جادوگر رفت. ساحر گفت:دخترت هر جمعه به غار ببر تا نمیر
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه .
یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دری
دانلود فایل پاورپوینت فارسی دوم دبستان چوپان درستکار پاورپوینت فارسی دوم دبستان چوپان درستکار فرمت فایل: پاورپوینت تعداد اسلاید: 7 درس در یک نگاه ماجرای مردی است که صاحب گوسفندان زیادی بود و چوپان درستکاری داشت که او را از کارهای نادرست نهی می کرد ، ولی گوشش به نصیحت های چوپان بدهکار نبود ، تا اینکه روزی سیل گوسفندانش رابرد و صاحب گوسفندان به سزای اعمالش رسید . . دریافت فایل اینجا همه چی هست
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادش
دانلود فایل پاورپوینت فارسی دوم دبستان چوپان درستکار. پاورپوینت فارسی دوم دبستان چوپان درستکار فرمت فایل: پاورپوینت تعداد اسلاید: 7 درس در یک نگاه ماجرای مردی است که صاحب گوسفندان زیادی بود و چوپان درستکاری داشت که او را از کارهای نادرست نهی می کرد ، ولی گوشش به نصیحت های چوپان بدهکار نبود ، تا اینکه روزی سیل گوسفندانش رابرد و صاحب گوسفندان به سزای اعمالش رسید . . دریافت فایل دانلود کده
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.

عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!

پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را می‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.

پادشاهی دستور داداسیری را که در جنگ گرفته بودند،بکشند.آن اسیر بیچاره در حالت نا امیدی پادشاه را دشنام داد و حرف های بد به زبان آورد.از قدیم گفته اند:«هر کس دست از جان بشوید،هر چه در دل بگوید.»پادشاه از وزیرش پرسید:«او چه می گوید.»وزیر که مردی پاک سرشت بود،جواب داد:«ای پادشاه بزرگ!او می گوید کسانی که در سختی و آسانی مردم را می بخشند وخشم خود را فرو می برند خداوند آن هارا دوست دارد.»پادشاه وقتی این سخن را شنید به اسیر رحم کرد و از
گفتگوی مار و زنبورروزی مار به زنبور گفت: انسان ها از ترس "ظاهر خوفناک" من  می میرند نه به خاطر نیش زدنم. اما زنبور قبول نکرد!مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت: آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت من او را میگزم و مخفی می شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن.مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا ا
حمیدرضا پوریانی صبح امروز در مصاحبه با خبرنگار آنلاین گفت: های زندان ، با بررسی این موضوع دریافت که کتابهای موجود در کتابخانه است ها قدمت بسیاری دارد و بیشتر آنها کتابهای حرفه ای هستند. “در همین راستا ، اسکن نذر کتاب توسط اداره امور عمومی استان کرمانشاه آغاز شد که با استقبال شرکت کنندگان …
منبع: گزارشکر یک
پویش نذر کتاب برای کتابخانه‌های زندان‌های کرمانشاه راه اندازی شد – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
حمیدرضا پوریانی صبح امروز در مصاحبه با خبرنگار آنلاین گفت: های زندان ، با بررسی این موضوع دریافت که کتابهای موجود در کتابخانه است ها قدمت بسیاری دارد و بیشتر آنها کتابهای حرفه ای هستند. “در همین راستا ، اسکن نذر کتاب توسط اداره امور عمومی استان کرمانشاه آغاز شد که با استقبال شرکت کنندگان …
منبع: گزارشکر یک
پویش نذر کتاب برای کتابخانه‌های زندان‌های کرمانشاه راه اندازی شد – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از تهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژ
دانلود پاورپوینت چوپان درست کار درس 5 نگارش پایه دوم دبستان
            عنوان پاورپوینت درسی : دانلود پاورپوینت چوپان درست کار درس 5 نگارش پایه دوم دبستان   فرمت: پاورپوینت ppt تعداد اسلاید: 23   قسمتی از متن: چهار سطر اوّل را از روی درس، با خطّ خوانا بنویس. روزی بود و روزگاری. مردی بود که گوسفندان زیادی داشت. او آدم درست کاری نبود. اما چوپانی داشت که از گوسفندهای او نگه داری می کرد و مرد درست کار و راست گویی بود. چوپان هر روز شیر گوسفندان را می دوشی
&
نخستین کتاب درسی طلاب حوزه های علمیه و" زندان "
 
 


نخستین کتاب درسی طلاب حوزه های علمیه و" زندان "
      "  جامع المقدمات "؛
                 نخستین کتاب درسی دوران طلبگی ،طلاب حوزه علمیه قم وحوزه های علمیه
                 سراسر کشور است .
                در این کتاب از این حدیث یاد شده که " زنی به جهنم رفت چون گربه ای را زندانی کرده بود ".
روزی پادشاهی،تصمیم گرفت که در فصل زمستان به شکار برود.این موضوع را با زیر دستان خود در میان گذاشت و دستور دادوسایل این سفر را آماده کنند.پادشاه به همراه سپاه خود راهی شد و از قصر دور افتاد در شکار گاه سرگرم شکار بود تا این که شب فرا رسید.او مجبور شد شب را درآنجا اقامت کند.خانه ی کشاورز در آن اطراف پیدا بود.پادشاه گفت:«شب رادر خانه ی آن دهقان می گذرانیم تا از سرما در امان باشیم،فردا همه باهم به قصر برمی گردیم.»
یکیاز وزیران گفت:«لایق
&
طرح «حلقه‌های معرفت» در مدرسه قرآنی زندان یزد اجرا شد
 
 


طرح «حلقه‌های معرفت» در مدرسه قرآنی زندان یزد اجرا شد
حجت‌الاسلام محمدمهدی گلوردی، مدیر مدرسه قرآنی مشکات زندان مرکزی یزد در گفت‌وگو با ایکنا از یزد اظهار کرد: طرح «حلقه‌های معرفت» با تلاش دارالقرآن اداره فرهنگی و تربیتی زندان مرکزی یزد و همت مدرسه قرآنی این زندان ویژه مددجویان این مدرسه برگزار شد.
وی با اشاره به اینکه این طرح با حضور حجت‌الاس
روزی
پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه
اتفاق خواهد افتاد. پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می
توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران
کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند.معماران
بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند.
آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و
شب به ساختن قلعه پرد
حمیدرضا پوریانی صبح امروز در مصاحبه با خبرنگار آنلاین گفت: های زندان ، با بررسی این موضوع دریافت که کتابهای موجود در کتابخانه است ها قدمت بسیاری دارد و بیشتر آنها کتابهای حرفه ای هستند. “در همین راستا ، اسکن نذر کتاب توسط اداره امور عمومی استان کرمانشاه آغاز شد که با استقبال شرکت کنندگان …
منبع: گزارشکر یک
پویش نذر کتاب برای کتابخانه‌های زندان‌های کرمانشاه راه اندازی شد – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
وبلاگ جامع و تخصصی تک
داستان نقاش
داستان نقاش , پادشاهی بود که از یک چشم و یک پا محروم بود.
روزی پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستندنقاشی زیبایی بکشند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟!
داستان نقاش پادشاه

داستان نقاش و پادشاه یک چشم
سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک ازپادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بو
ما با قصه ها و کتابها بزرگ شدیم و قصه های زیادی هست که در زمان بچگی دوستشان داشتم: نمکی، بزبز قندی، ماه پیشونی، هانسل و گریتل، سیندرلا و. اما از بین همه اینها، فقط یکی است که هنوز هم خیلی دوستش دارم و وقتی مرورش میکردم، دقیقا یادم بود که در زمان بچگی، هر کجای این قصه چه حسی داشتم و چه هیجانی را تجربه میکردم!
البته قسمت کوچکی را هم فراموش کرده بودم و از شیرین کمک گرفتم. 
و حالا این شما و این داستان محبوب بچگیهای من: ته پاره!

داستان ته پاره از آنج
روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد.  پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند. معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پردا
بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود. انوشیروان هم رأى آنها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال.
ارگ کریمخان یا زندان کریم خان؛ قصر سلطنتی و اندرونی کریم خان زند؛ حاکم شیراز بوده است که در سال 10 ه. ق. به دستور وی ساخته شده است.
کریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت کرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و کشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار کارگران قرار داد. درساختن ارگ، معماری نظامی و معماری مسی هر دو با هم به کار رفته است، چراکه ارگ؛ خانه پادشاه بوده و باید از ضریب امنیتی بالا
 ضرب المثل/ آب اینجا و نان اینجا، کجا بروم بهتر از اینجا؟      بیتوته/ ضرب المثل آب اینجا و نان اینجا، کجا بروم بهتر از اینجا؟ هنگامی که فردی به دنبال راحت طلبی است و به خود هیچ زحمتی نمی دهد و تلاشی نمی کند این ضرب المثل را به کار می برند.داستان ضرب المثل:توی زندان تمام زندانیان دست به دعا برمی داشتند که از زندان ازاد شوند. کسانی که توی زندان بودند  به آزادی فکر می کردند. اما در زندان شخصی بود که وضعش فرق می کرد. تا می فهمید که
گنج و سنگ نگاره کرمانشاه
سنگ نگاره آنوبانی نی ۱۲۰کیلومتریکرمانشاهسرپلذهاب
نقش برجسته هایی متعلق به یکی از چهار عنصر قومیزاگرس نشین در هزارهٔ سوّم پ. م. آنوبانی نی که الههٔ نشاط وعشقاز او یاد می شود بنامآشوری،ایشتارو درفرهنگسومری از آن بهاینانایاد می شود. این نقش برجسته، آنوبانی نی به همراه پادشاه لولوبیان و نه تن پیشوای اسیر را به تصویر می کشد. این اثر شباهت زیادی بهسنگ نبشته بیستونکه در دوهزار سال پس از آن ساخته شده دارد و به عقیدهٔ برخی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

تعمیرگاه مجاز لوازم خانگی قائم سرویس آموزش انجام پروژه jozveh1 مدرسه علمیه فاطمة الزهرا (س)اشخانه سه دختر عاشق بانک جامع کتاب toptarenha98 چندرسانه ای های مفید گيلان نشاط کافه شعر