نتایج جستجو برای عبارت :

مصطفی ناراحت شد با خودش گفت خیابان سرد تر از کوچه است

یک شب تاریک که مصطفي کوچولو داشت به خونه شان بر می گشت، هوا خیلی سرد بود و برف شدیدی می بارید.
در  راه یک دفعه چمشش به یک فقیری افتاد که خانه یا اتاق گرمی برای خوابیدن نداشت و یک گوشه خیابان نشسته بود و داشت از سرما می لرزید.
مصطفي خیلی ناراحت شد، دلش سوخت. همش می خواست برای آن آدم، یک کاری بکند، ولی نه پولی داشت که به او بدهد، نه جایی می شناخت که آن را ببرد.
خیلی فکر کرد…
ولی هیچ کاری که از خودش بر بیاید و بتواند انجام بدهد به ذهنش نرسید. خیلی غصه
پلاک = No / واحد = Unit / طبقه = Floor / طبقه همکف = Ground Floor / بلوک = Block
ساختمان = Bldg / مجتمع، مجموعه = Complex / برج = Tower / مجتمع مسی = Residential Complex / شهرک = Town
خیابان کوچک (فرعی) = St / خیابان بزرگ (اصلی) = Ave / بلوار = Blvd یا Blv / میدان = Sq
شماره یا عدد خیابان، کوچه، پلاک، واحد و طبقه ساختمان = ۱st ، ۲nd ، ۳rd ، ۴th (از شماره ۴ تا ۱۰ با حروف th می باشد) و به همین ترتیب در دهگان بالاتر نیز می باشد، مثال: (۱۱st ، ۳۲nd ، ۶۳rd ، ۷۸th ، ۹۰th)
کوچه = Alley / کوچه یا خیابان متری = Meter / کوی (محله، برزن): Qua
امروز یکشنبه دوم تیر اولین روز مدرسه جدیدش بود .صبح رسوندمش مدرسه گفت ظهر خودم میام  دل تو دلم نیود ساعت دوازده زنگ زدم مدرسه گفتم اچازه بدید خودش بیاد خونه قبول نمی کردند به اصرار من و دادن ادرس و نشونی گفتن استثنا باشه . خلاصه اقا خودش اومد اخ که چقدر براش لذت بخش بود .از مدرسه خیلی راضی بود و با شور تعریف میکرد یکی از بچه های کوچه همکلاسشی در اومد خیلی خوشحال بود و خوشحالی اخرش برای بخش خوشمزه که بهشون بستنی داده بودن
برای اینکه شانس دریافت روادید خود را از کشورهایی که در ایران سفارتخانه دارند افزایش دهید، ۶ کار زیر را همیشه در دستور کار خود قرار دهید:
_همه مدارک هویتی خود را ترجمه رسمی صحیح کنید._رونوشت کلیه روادیدی که اخذ کردید را در برگ A4 ضمیمه درخواست روادید کنید._ حتما تمکن مالی به ارزش بیش از ۱۰ هزار یورو برای سفرهای کوتاه مدت ارائه کنید_گردش حساب چند ماهه اخیر را به لاتین ضمیمه کنید_گواهی تامین اجتماعی، گواهی شغلی، گواهی مرخصی، معرفی نامه کارفرمای
بانظر لطف وعنایت خداوند باری تعالی وکمکهای خیرین محترم بالاخص مربیان عزیز امروز ۹۸/۱۲/۲۸ سند تک برگی مسکن خریداری شده به نام موسسه قرآنی شیفتگان وحی بدست موسسه رسید این هم تصویری از سند مالکیت موسسه قرآنی شیفتگان وحی
امیدواریم به زودی الباقی قرض ها و اقساط وام های دریافتی نیز توسط خیرین محترم برآورده شود.
آدرس:خیابان امام خمینیره» کوچه ۵۰ (جنب اداره کل مالیات ) کوچه شماره۲۳پلاک۲۴ (کیوانفر۲۶)تلفن ۳۶۶۳۸۰۸۶ / ۳۶۶۳۸۵۴۶
 
 شعبه یک بیمه تامین اجتماعی در  تهران
    آدرس: خیابان فاطمی ، روبروی سازمان آب ، نبش خیابان رهی معیری پ ۱۸۱    تلفن: ۸۸۹۶۹۹۰۰-۸۸۹۶۵۹۰۰
شعبه دو بیمه تامین اجتماعی در تهران
    آدرس: خیابان کارگر جنوبی ، نرسیده به میدان قزوین (شهید ساعد آقا بالا زاده)    تلفن: ۵۵۴۱۴۴۴۲ ، ۵۵۴۱۰۰۸۹
شعبه سه بیمه تامین اجتماعی در تهران
    آدرس: میدان خراسان ، روبروی خیابان زیبا ، نبش کوچه شهید بطحایی ، پلاک ۱۴۰    تلفن: ۴-۳۳۱۲۷۰۴۲
شعبه چهار بیمه تامین اجتماعی
قصه کودکانه آقا خروسه و شهربازی
آقای خروس، در شهربازی حیوانات، صاحب یک چرخ‌دستی کوچک بود و بچه‌ها را در شهربازی می‌چرخاند، اما امروز، وقتی از خواب بیدار شد، سرش خیلی درد می‌کرد و تب داشت.
اگر پیش بچه‌ها می‌رفت، آن‌ها هم مریض می‌شدند، اگر هم نمی‌رفت، دلش پیش بچه‌هایی بود که به آن‌ها قول داده بود امروز، آن‌ها را سوار چرخ‌دستی کند؛ اگر نمی‌رفت، آن‌ها حتما ناراحت می‌شدند.
آقای کلاغ، مثل همیشه، لنگه جورابش را گم کرده بود. با خودش گفت:
حس روزای دبیرستانمو دارم که بعد از مدرسه میومدم پای سیستم و کلی حرف‌ میزدم تو وبلاگ سابقم بعدش میرفتم تا شب دوباره کامنتارو میخوندم و جواب میدادم،اگه حوصله داشتم یه کم وبگردی هم میکردم.الان آزاد تر از اون موقع هام،بیخیال ترم حتی فشار خون و اسپاسم پای مامانمم اونقد بهم استرس نمیده،امروز تو خواب و بیداریم متوجه شدم مامان بابام دارن سر اینکه من و فرزانه اصرار داریم به درس خوندن و این جمله ی بابام که میگفت فایده اش چیه؟خب برن،هر جا میرن و هر
سالن زیبایی فوق تخصصی م اراکنام مدیریت: خانم رضا ییآدرس سالن زیبایی فوق تخصصی م: شعبه 1 : اراک خیابان عباس آباد کوچه مسجد حاج آقا صابر--- شعبه 2 : خیابان خرم -نبش کوچه حبیب بن مظاهر(دلگشا)
شماره های همراه 098486481 098486481شماره های ثابت 32214871 -33127035

سالن زیبایی کبریا اراکنام مدیریت: خانم آزادیآدرس سالن زیبایی کبریا: خیابان ملک پایین تر از مسجد شمس جنب کوچه امیرکبیرشماره های همراه 094930342 094930342شماره های ثابت 32245084

سالن زییایی مینیاتور اراکآدرس س
 ورزشگاه میزبان دیهیمتلفن : ۰۲۱۶۶۱۸۰۵۰۰آدرس : خیابان خلیج فارس، ابوسعید شرقی، کوچه شهید حیدری، پلاک ۷۴ ورزشگاه شهدای پانزده خردادتلفن : ۰۲۱۳۳۶۵۵۵۰۳آدرس : مسعودیه، بلوار قائم، خیابان هنرستان، پارک والفجر مجموعه ورزشی یادآورانتلفن : ۰۲۱۵۵۰۴۲۰۶۰آدرس : تقاطع اتوبان آزادگان و خیابان شهید رجایی، روبروی مسجد مادر
برای کلاس فوتبال در تهرانبه اسان اسپرت مراجعه کنید.
 مجموعه ورزشی نگین غربتلفن : ۰۲۱۶۶۰۱۳۲۱۰آدرس : خیابان جیحون، جنب بوستان
 ورزشگاه میزبان دیهیمتلفن : ۰۲۱۶۶۱۸۰۵۰۰آدرس : خیابان خلیج فارس، ابوسعید شرقی، کوچه شهید حیدری، پلاک ۷۴ ورزشگاه شهدای پانزده خردادتلفن : ۰۲۱۳۳۶۵۵۵۰۳آدرس : مسعودیه، بلوار قائم، خیابان هنرستان، پارک والفجر مجموعه ورزشی یادآورانتلفن : ۰۲۱۵۵۰۴۲۰۶۰آدرس : تقاطع اتوبان آزادگان و خیابان شهید رجایی، روبروی مسجد مادر
برای کلاس فوتبال در تهرانبه اسان اسپرت مراجعه کنید.
 مجموعه ورزشی نگین غربتلفن : ۰۲۱۶۶۰۱۳۲۱۰آدرس : خیابان جیحون، جنب بوستان
هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها.
الف مثل حسین .
با تو آغاز میشود این شعر
آخرش هم به یاد و خاطر توست
من برای تو شعر میگویم
چشم هایم دوباره زائر توست
پشت دیوار های جهان
خانه ای هست از گل و خشت
خانه ای با دو کودک و مادر
خانه ای پشت باغ های بهشت
مادری که به ماه می ماند
وقت تسبیح گفتنی آرام
یک ستاره از آسمان که گذشت
کفتری پر زد است از سر بام
وقت رفتن رسید، مادر و اشک
خانه را باز گرد گیری کرد
در تنور صبور نان میپخت
فضه را باز دست گیری کرد
با تنی زخمی ا
سوار تاکسی بود’ دید کمی جلوتر جمعیت زیادی
دارن با هم بگو مگو می کنند شیشه ماشین رو باز کرد’ بوی کله پاچه تا توی
مغز استخوانش رخنه کرد .
یک مرتبه از خواب پرید صورتش کاملا ملتحب وعرق
کرده بود ’ هنوز بوی کله پاچه را داشت احساس می کرد’ به هر زحمتی بود خودش
رو به ویلچر رسوند می دونست که چیزی توی یخچال نیست ’خیلی وقت بود که
یخچال طعم برق رو هم نچشیده بود .
دستاش رو با قدرت به چرخای ویلچر می زد تا
خودش رو به در خونه رسوند در رو باز کرد دیگه وا
آدرس و تلفن مجتمع های شورای حل اختلاف تهران  آدرس و تلفن مجتمع های شورای حل اختلاف تهرانمجتمع شماره 1 شورای حل اختلاف تهران : تهران –  میدان تجریش – خیابان دربند – بالاتر از میدان دربند – نرسیده به سربندتلفن : 22742323 مجتمع شماره 2 شورای حل اختلاف تهران :تهران – بزرگراه جلال آل احمد – نرسیده به پل آزمایش – خیابان ناظریان قمی – جنب ایستگاه آتش نشانیتلفن : 88276691 مجتمع شماره 3 شورای حل اختلاف تهران: تهران- خیابان شریعتی – نرسیده به میرداماد –
به مصطفي اون دور دورا رو نشون دادم و گفتم : " بنداز " . من میتونم تا اونجاها سنگ بندازم . بهش اون دور دورا رو نشون دادم . اونجا که کوها هستن . بعدش دریاها . اون دور دورا که بعدش میشه خارج . اونجا . پشت تمام خرابه های دنیا  . مصطفي یه نگاه به اونجا کرد و گفت : " من میتونم تا بعد از دور دورا هم سنگ بندازم بعد از تمام خرابه های دنیا " خدا به تمام حماقتمون خندید . ابر اومد . هوا تاریک شد . من و مصی همچنان توی کوچه بودیم . بعد دختر همسایه ی روبروریی
سال 56 بود دوازده ساله بودم، درب را باز کردم دمپایی هایم را انداختم داخل کوچه بسرعت پوشیدم و فرار کردم از ترس پدرم، چند ساعت قبلش پدر و مادرم سر رفتن به منزل عمو عدنان که شوهر خاله مادرم بود دعوا میکردندکه پدرم کیسه سفیداب دم دستش بود و پرت کرد که یکیش به سر برادر یکساله ام خورد و درجا باد کرد و سپس بطرف مادرم رفت و من هم به دفاع از مادرم رفتم و جلوی پدرم را گرفتم پدرم به من حمله کرد و فرار کردم پدرم هم بدنبال من، خنده دار این بود که خواهرم که یکس
مجموعه: دنیای ضرب المثلداستان ضرب المثل خودش را بیار ولی اسمش را نیار داستان ضرب المثل:ملک علاء الدین از فرمانروای سلسله غوریان قصد بهرامشاه کرد و بهرامشاه با او در کنار آب باران مصاف داد. بهرامشاه با وجود این که دویست فیل جنگی داشت از علاء الدین شکست خورد و شب از شدت سرما به خانه دهقانی پناه برد.گفت: طعام چه داری؟مرد دهقان پنیر و پونه لب جویی آورد. چون تناول کرد به استراحت مشغول شد و از دهقان روانداز طلب کرد. نمدی به او دادند، و
   ادار? فنی و حقوقی قو? قضائیه: خیابان حافظ، کنارگذر سمت راست میدان حسن‌آباد، کوچه شهید میر صدریادار? ثبت سجلات و احوال وزارت امور خارجه: میدان امام خمینی سر در باغ ملی ساختمان شماره 9 وزارت خارجهمرکز تأییدات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: خیابان فردوسی، خیابان شهید ، جنب هتل اسکان، امور فارغ التحصیلان مرکز تأییدات دانشگاه آزاد: انتهای شعید ستاری ، بلوار حصارک ، میدان دانشگاه اداره کل امور فارغ التحصیلان  دان
در یکی از سکانسهای پایانی و طلایی شهریار .که پیر بود و اعصابش ناراحت بود و حوصله دنیای تکراری رو نداشت و مبارزی رو پناه داده بود .موقع خداحافظی از مبارز خواست اونم با خودش ببره .اینروزها همچین حالتی دارم . وقتی گهگداری از بچه های مدافع حرم رو میبینم یا همکلامشون میشم حالتی شبیه شهریار دارم و دوست دارم بگم منم با خودت ببر .اما حیف که شدنی نیست.
موضوع: تاکسی و خیابان ها
سوار تاکسی میشوم, راننده از خیابان ها و میدان ها گذر میکند و تنها چیزی که ذهنم را مشغول میکند؛حسادت است.
من بسیار حسودم؛به این شهر و مردمانش به کوچه ها و ایستگاه های اتوبوس حسادت میکنم و با خود میگویم:شاید از این خیابان گذر کرده باشد یا که از کنار این فرد عبور کرده باشد حتی شاید داخل این اتوبوس نشسته باشد.
به کسانی که با او حرف میزنند یا کنارش می ایستند و
لباس هایی که بر تن میکند بسیار حسادت میکنم.
با همه چیز خاطره دارم
این صفحه صرفا جهت اطلاع رسانی بوده و ما هیچ اطلاعی از تغییر آدرس،‌ شماره تلفن و یا درستی اطلاعات زیر نداریم. آدرس و تلفن مجتمع های قضائی و دادگاههای تهران1- حوزه ریاست دادگاههای عمومی و انقلاب تهران : تهران – خیابان سپهبد قرنی ، نبش خیابان سمیهمجتمع قضایی شهید بهشتی ، طبقه 4 - تلفن : 88898044 2- مجتمع قضایی شهید بهشتی (ره) : تهران – بالاتر از میدان فردوسی – خیابان سپهبد قرنی – نبش خیابان سمیهتلفن : 9 - 88895994 و 88892843 و 7 - 88898005دعاوی حقوقی مناطق 12 و 11 و 6 و 2
موضوع انشا: زندگی یک پیراهن
سلام. من می خواهم داستان زندگی ام را برایتان تعریف کنم.
من پیراهنی بچّه گانه در یک فروشگاه پشت ویترین بودم و هر روز، افراد زیادی برای خرید من می آمدند امّا به خاطر قیمت که خیلی گران بود کسی مرا نمی خرید.
تا این که روزی پسر بچّه ای با اصرار به خاطر عکس زیبایی که بر تن من دوخته بودند پدرش را مجبور کرد تا مرا هر طور که هست بخرد. از آن روز به بعد، پسرک هر روز مرا به تن داشت و از من جدا نمی شد و ساعت ها به تقش گربه ای که روی من
نوشتۀ زیر را تا حداقل 10 خط ادامه دهید: 
باید به چند نفری سر می‌زدم و در کنارش کلی خرید هم بود که باید انجام می‌دادم. به زحمت از میان مردمی که در هم می‌لولیدند رد می‌شدم تا سریع‌تر به کارهایم برسم. یک بار که سعی کردم خودم را از بین چندتا دختر و پسر که سرگرم بگو و بخند بودند خودم را عبور بدهم پلاستیکی که دستم بود گیر کرد به دست یکی از دخترها و هر چی توی آن بود پاش خورد روی زمین. بدون اینکه اصلاً اهمیت بدهند به راهشان ادامه دادند. وسط جمعیت نشستم
کوچه ی محله زندگی ما جایی برای بازی کردن و نشستن نداشت!
چون همیشه خیس بود ننه شیرزاد از کله سحر تا پاسی از شب شلنگ به دست آب پاشی میکرد بیچاره زن های محله حسرت به دل بودن یکبار بنشینند درکوچه و یک دل سیر غیبت کنند و سبزی پاک کنند 
ننه شیرزاد خیلی تلاش میکرد که محله دچار تحول نشود با هرچیز جدید و نویی مخالفت میکرد الان اگر در قید حیات بود یا مقامی در دولت داشت و یا به طالبان ملحق میشد
یکی دیگر از همسایه های ما زنی بود به اسم سیمین , تنها کسی بود در
                                             به نام خدا 
در زمان های قدیم ی در دل شب در خیابان به دنبال مکانی برای ی می گشت . ولی چیزی برا یدن پیدا نکرد. در حالی که داشت در کوچه و خیابان های شهر قدم می زد ،چشمش‌به یکمغازه خیاطی افتاد مرد خیاط مشغول دوختن لباس زیبایی 
بود و داخل مغازه شد تا در فرصتی طلایی و مناسب آن لباس زیبا را بد.مرد خیاط همان طور که در حال دوختن لباس بود با خودش زیر لب می گفت ای زبان من امشب کار نکن که سرم را از دست بده
‍ داستان ناصر جنگلکی قسمت اول:در یکی از زیباترین روزهای بهاری یعنی اولین روز از خرداد ماه سال ۱۳۹۸ به اتفاق برادرم راهی روستای رندان شدیم از قضا رعد برق و رگبار تندی شروع شد و بعد از انداختن چند عکس از روستای زیبای رندان عازم کن شدیم وقتی به خانه رسیدم  ناگهان یادم آمد ساعت ۵ با استاد درویش قرار داریم تا برنامه های فرهنگی کن قدیم را چگونه طراحی کنیم و برای اهالی چه مستندهایی از طبیعت و آداب رسوم کن تهیه کنیم ، عقربه های ساعت به تندی میگذ
کوتلاس دوباره به خونه خودش برگشت .
قوانین اینجا رو میخوام عوض کنم . میخوام از نو بنویسم بعد از مدت طولانی در سکوت بودن میخوام حرف بزنم .
نظر شما ارزش داره .من کی باشم بخوام تایید کنم یا نکنم . پس نظر میذارین بدون تایید من نمایش داده میشه و کلا روی این پستها نظر بازه .
سانسور پستامو کم میکنم . کی به کیه؟
وما من وظیفه ای ندارم که زیر همه نظرات پاسخ بذارم . پس اگر نظرتون پاسخ نداشت ناراحت نباش . حرفی نداشتم و گر نه احترامت واجبه برای من 
 
پرورین اعتصامی : شهرک الهیه 8متری الغدیر مجتمع فرهنگی هنری الغدیر 02156749770
شهید ثانی : صالحیه - انتهای خیابان نقابت  - کوچه مهر سوم کتابخانه عمومی شهید ثانی 02156623811
شهید بهشتی : شهرک امام حسین (ع) - انتهای خیابان امام حسین کتابخانه عمومی شهید بهشتی 02156866960
گلستان : فلکه اول ، خیابان ارغوان شرقی-خیابان تختی- کتابخانه عمومی گلستان 02156317623
 
خاتم الانبیاء : خ امام خمینی، نبش خ شهید مدنی، طبقه فوقانی مجتمع فرهنگی و هنری قلم  02156766926
شهید باهنر: نرسیده به
سالن زیبایی ملیحه قزوین نام مدیریت: ملیحه فرح مهرآدرس سالن زیبایی ملیحه: هفت سنگان، ابتدای بلوار محصصشماره های ثابت 33327367

آرایشگاه نیک قزویننام مدیریت: بهناز پور نیک صفتآدرس آرایشگاه نیک: خیابان نادری شمالی - روبروی فروشگاه فرهنگیان - پلاک 64 اصلی 106-آبیشماره های ثابت 3335289

آرایشگاه عروس شرقی قزویننام مدیریت: مریم نوریآدرس ارایشگاه عروس شرقی: چهارراه خیام روبروی بانک ملی ساختمان حکیم طبقه هم کفشماره های ثابت 2222563

زیبایی سامیه قزویننام مد
ضرب المثل ماه:خودش را بیار ولی اسمش را نیارملک علاء الدین از فرمانروای سلسله غوریان قصد بهرامشاه کرد و بهرامشاه با او در کنار آب باران مصاف داد. بهرامشاه با وجود این که دویست فیل جنگی داشت از علاء الدین شکست خورد و شب از شدت سرما به خانه دهقانی پناه برد.گفت: طعام چه داری؟مرد دهقان پنیر و پونه لب جویی آورد. چون تناول کرد به استراحت مشغول شد و از دهقان روانداز طلب کرد.نمدی به او دادند، و گفتند برو و آن گوشه‌ی چادر بخواب. بهرامشاه که  توقع چنین ر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

مقاله نویسی ISI در فنی و مهندسی گردشگری الان بخر تحویل بگیر اینجا همه چی هست sibgerafic گروه آموزشی راه دانشگاه نگار موزيک maskannaderian blacknight فیلسوف دانلود