نتایج جستجو برای عبارت :

کتاب فرشته ها هم عاشق میشوند

فرشته کوچولو با اینکه همراه بقیه فرشته ها توی بهشت هرروز مشغول تفریح و بازی بود،همیشه غصه میخورد و هرروز پیش خدا نق و نوق میکرد که خداجون مهربونم من دلم ی مامان و بابای خوب میخاد،چرا به من مامان و بابا نمیدی؟ و هرروز خدای مهربون اونو بغل میکرد و میگفت صبر کن کوچولوی من هروقت وقتش شد بهت میدم. فرشته کوچولو اما صبر نداشت و هرروز و هرروز حرفشو با خدا تکرار میکرد. ی روز از روزهای بهشت خدا فرشته کوچولو رو صدا کرد و اونو رو زانوهاش نشوند و گفت:فرشته
آن را که دل از عشق پر آتش باشد /,هر قصه که گوید ، همه دلکش باشد
بّه نام خدا
سلام
دیروز رفتم از فرشته ها برای خودم دعا گرفتم. گفتند:باید هر روز سه نوبت به دنیا بیایم.پیش ازطلوع آفتاب،ظهر و پیش ازغروب.
فرشته ها گفتند:باید هر روز هفده بار بندگی كنم و هر بندگی را در بی نهایت ، ضرب كنم و بی نهایت رابریزم روی لحظه ها.
فرشته ها گفتند: باید هر شب دستمالم را از شبنم خیس خیس كنم. ازشبنمی كه اشك خدا روی آن چكیده است . و دستمال را بگذارم روی پیشانی روحم تا تبم پ
#داستانک روزی مردی خواب عجیبی دید  او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.  هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند  مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟  فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.  مرد کمی
آدم لازم داره عاشق باشه   
 
 
 
عاشق به جی باشه خوبه؟؟
وقتی آدم عاشق شد، شوقها و میلهایی کم کم از درون آدم شکل می گیره  به خاطر همینه انسانی که حَی باشه، قبلش عاشق شده
 
مواظب باشیم با شعله های هواها و هوس ها راه نیافتیم 
رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ
آل عمران، 193
 از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کن
داستانی کوتاه و زیبا

مردی که همسرش را از دست داده بود ،دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت.
دخترک به بیماری سختی مبتلا شد.
پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره به دست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد.
ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد.
پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچ کس صحبت نمی کرد.
سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند،
ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید، دید
امروز روز میه،به گمونم روز منه
صبح که با زنگ استاد راهنمام بیدار شدم.یه دونه هم میس کال داشتم ازش.نگارنده به خوابم نمیدید استاد راهنماش بش زنگ بزنه.اینقد که این بشر بی خیاله
ساعاتی پیش هم ،کراشم به استوریم واکنشی بس صمیمانه نشون داد.به امید روابط بیشتر [آی لپ سرخ و عرق شرم و اینا ]
از نصفه های شب گذشته تا به همین الانم که بارونه که میاد،میزنه به شیشه،بال فرشته:)))
فوتبالم که داریمینی همینقدر خوب پیش بره بازی رم ایران برنده میشه.

آخ الهی
عشق بورزید وگرنه نابود خواهید شد انتخاب دیگری در میان نیست.(جی پی واسوانی)
فرشته گفت:میخواهی پرده ای از بهشت و جهنم را به تو نشان دهم؟
مرد با خوشحالی گفت: بله خیلی دوست دارم بدانم جهنم و بهشت چه شکلی هستند؟
فرشته او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛
در وسط اتاق ، یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف پر از خورش خوش طمع و لذیذ بود.
افرادی که دور آن نشسته بودند در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند.
چون دسته قاشق ها از ب
<p style="text-align: center;"><strong>دانلود آهنگ <a href="https://sultanmusic.ir/genre/amir-abbas-golab">امیر عباس گلاب</a> مثل فرشته ها</strong></p>
<p style="text-align: center;">Download New Music <strong>Amir Abbas Golab - Mesle Fereshteha</strong></p>
<p style="text-align: center;"><img class="aligncenter wp-image-2279 size-full" src="https://sultanmusic.ir/wp-content/uploads/20/11/Amir-Abbas-Golab-soon.jpg" alt="دانلود آهنگ امیر عباس گلاب مثل فرشته ها" width="480" height="480" /></p>
<p style="text-align: center;"></p>
<h2 styl
قصه کودکانه
فرشته نگهبان
یکی بود یکی نبود یه دختر کوچولویی بود به نام صبا. صبا کیف مدرسه اش را برداشت و از مامان خداحافظی کرد تا به سمت مدرسه حرکت کنه.
صبا بسم الله گفت و از خانه بیرون رفت.
باد می آمد. باد در را محکم به هم زد صبا دستش را عقب کشید و گفت: وای نزدیک بود انگشتم لای در بماند؟
به خیابان رسید. موتورسواری با سرعت آمد، صبا خودش را عقب کشید.
گفت: اگر موتور را نمی دیدم چه می شد؟
به مدرسه رسید. به آب خوری رفت. قمقمه اش را پر از آب کرد. دهانش را با
قصه ی اعتماد می گویند در ایام خیلی دور، یک فرشته از آسمان به زمین فرستاده شد تا ببیند بچه قورباغه و بچه گنجشک چرا خوشحال نیستند.فرشته، اول به بچه قورباغه رو کرد و پرسید: خب عزیزم، بگو ببینم مشکل چیست؟".بچه قورباغه گفت: من ناراحتم چون یک جفت پا ندارم".فرشته در حالی که چوب جادویش را از جیب کتش درمی آورد پرسید: همین؟"، و قبل از این که بچه قورباغه جوابی به او بدهد یک جفت پا به او هدیه کرد، بچه قورباغه در حالی که دو پای قوی اش را برانداز می کرد گفت: این
آوای یك فرشته .
 
دخترك با سرعت از پله ها پایین آمد و رو به مادرش گفت: خداحافظ مامان! من رفتم!» مادر ساندویچ نان، پنیر و سبزی را به دست دخترش داد و گفت: خدا به همراهت عزیزم! فقط . یادت نرفته كه نمازت رو بخونی؟!» دخترك لبخندن گفت: آره مامان جون خوندم! خیالت راحت!» مادر هم لبخندی از سر آسودگی زد و به آشپزخانه برگشت.
در همین زمان فرشته كوچولو با ناراحتی گفت: ای وای! دختر جان! دوتا كار اشتباه انجام دادی! نماز كه نخوندی و دروغ هم كه گفتی! دیگه این
روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند
هنگام ورود، دستهبزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند
و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، بازمی کنند،
و آنها را داخل جعبه می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید، شما چکار می کنید؟روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند
هنگام ورود، دستهبزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند
و تند تند نامه هایی را که توسط پی
از حالا این دل سخت عاشق مثل یه موم توی دستاشه
قد تو کی توی این دنیا شبیه حرفاشه
هرجا که بارون میزنه عطر نم موهای تو میپیچه
دفتر نقاشی تنهاییام دیگه شده صورت ماهت
آهنگ از حالا این دل سخت عاشق مثل یه موم توی دستاشه
Download New Song BY : Bardia - Sakht Ashegh / And lyrics
دانلود آهنگ بردیا بهادر از حالا این دل سخت عاشق مثل یه موم توی دستاشه
متن آهنگ از حالا این دل سخت عاشق مثل یه موم توی دستاشه بردیا بهادر
دفتر نقاشی تنهاییام دیگه شده صورت ماهت ●♬♩
گیرم از وقتی که اینجو
یاد گذشته هااااااا که میافتم البته افتادم الان 
تو این آینده ای که الان هستم
با خودم میگم خیلیا خیلی الکی مثلن عاشق شدن .
عاشق تو .
عاشق بغل دستیمون.
عاشق خانواده و فامیل و که و که
و حتی همین اطرافیانمون پیش اومده که دیدیم الکی مثلن عاشق شدن
 
خیلی از این الکیا الان واسه همین بعضیا خنده داره
من عاشق اون دلیلای خنده دار مثلن عاشقیشونم
 
عاشقی به به زیباترین وصف دنیا .
حسی که ،وجودی که با هیییییییییچ حس مبتذلی محاله که
 
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از
مردی كه همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترك به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا كودك سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج كرد ولی بیماری جان دخترك را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچكس صحبت نمی‌كرد و سركار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی كردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید كه در بهشت است و صف منظم
کتاب باشگاه کتابخوانی بانی
شناسه‌ی کتاب

عنوان کتاب: باشگاه کتابخوانی بانی
نویسنده: آنی سیلوسترو
تصویرگر: تاجا مای ویس
مترجم: میترا نوحی جهرمی
نشر: بازی و اندیشه
درباره‌ی کتاب باشگاه کتابخوانی بانی
تصور کنید در نزدیکی خانه شما خرگوش زبل و بامزه‌ای زندگی می‌کند که عاشق کتاب‌خواندن است و هر وقت شما مشغول خواندن کتابی برای دختر یا پسرتان هستید تا قبل از خواب با شنیدن قصه‌ای، چشمانش را ببندد، خرگوشی پشت پنجره ایستاده است تا صدای شما را بشن
خدا و کودککودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستیداما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگانمن یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرداما کودک هنوز اطمینان نداشت که می خواهد برود یا نهگفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.خداوند لبخند زد:
مردی كه همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترك به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا كودك سلامتی اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج كرد ولی بیماری جان دخترك را گرفت و او مرد. پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچكس صحبت نمی كرد و سركار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی كردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید كه در بهشت است و صف منظمی از فرشت
اسمش فرشته بود و علاقه‌ی خاصی به ادبیات دری داشت. بعد از سپری کردن دوازده سال تعلیمی، امتحان کانکور داد و با کوشش بسیار، سرانجام موفق شد به رشتۀ دلخواه­اش که ادبیات دری بود، راه یابد.زمانی­که فهمید در دانشکده‌ی ادبیات دری کامیاب شده، از خوشحالی زیاد در پوست خود نمی‌گُنجید. سرانجام دانشگاه را آغاز کرد و همه چیز به خوبی پیش می­رفت. وی سه سمستر نُخست دانشگاه را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و همه استادان و هم­صنفانش به لیاقت فرشته پی­برده بودند
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن.
وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم!
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت:
.
چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم.
فرشته چوب جادوییش رو ت داد و پوف! دو تا بلیط درج
امروزه به دلیل درآمد فوق العاده ی حرفه آرایشگری افراد زیادی مشتاق ورود به بازار کار این حرفه می باشند و به دنبال بهترین مدرس رنگ مو در ایران هستند. اما گاهی یافتن فوق تخصص رنگ مو چالش بزرگی است. خانم فرشته نرجسی با مدرک بین المللی رنگ و مش در یکی از بهترین آموزشگاه های رنگ و مش در تهران، دوره های آموزش رنگ مو از مبتدی تا پیشرفته برگزار می کند. برای اطلاع از هزینه دوره آموزش رنگ و مش حرفه ای و دریافت مشاوره رایگان می توانید به سایت فرشته نرجسی م
جوان عاشقی بود که هر شب برای دیدن معشوق از یک طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفت و سحرگاهان باز می‌گشت و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد.  دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.  شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از در
امروزه به دلیل درآمد فوق العاده ی حرفه آرایشگری افراد زیادی مشتاق ورود به بازار کار این حرفه می باشند و به دنبال بهترین مدرس رنگ مو در ایران هستند. اما گاهی یافتن فوق تخصص رنگ مو چالش بزرگی است. خانم فرشته نرجسی با مدرک بین المللی رنگ و مش در یکی از بهترین آموزشگاه های رنگ و مش در تهران، دوره های آموزش رنگ مو از مبتدی تا پیشرفته برگزار می کند. برای اطلاع از هزینه دوره آموزش رنگ و مش حرفه ای و دریافت مشاوره رایگان می توانید به سایت فرشته نرجسی م
تقدیم به زیبا مریدی مدیر مهربانمدیر مدرسه فقط مدیر مدرسه نبودمدیرمدرسه مادر مدرسه بودغم خوارو مونس شاگردان کمششنیدم که نان آور مدرسه بودشاید به دل غم مسافت شاگردانش داشتهزینه کتاب و خرج راهشان عهده داربودلبخند پرمهری به لب داشت گوئی که ذاتش فرشته بودمدیر مدرسه مدیرتمام شهربودمدیر مدرسه زن تمام عیار بود ( آلاء )
 
قصه های تصویری از جوامع الحکایات: متون کهن و حکمت آموز را جذاب تر بخوانید.
قصه های تصویری از جوامع الحکایاتنویسنده: حسین فتاحیانتشارات قدیانی
معرفی:
بسیاری از کتاب هایی که بازنویسی متون کهن هستند، با کلام عامیانه ای نوشته می شوند که به فاخر بودن آن متون لطمه می زنند.اما این کتاب به قلم آقای حسین فتاحی در عین قابل فهم بودن مطلب، ادبیاتی زیبا و فاخر دارد، این مجموعه را به تمام فرهنگ دوستان ایرانی توصیه می کنم.این مجموعه سراسر داستان های زیبا
در هفده سالگی عاشق پسری شده بودم که تاکنون در زندگی‌ام ندیده بودم‌اش! من فراتر از عشق در یک نگاه عمل کرده و به درجه‌ای از مهارت رسیده که به عشق بدون نگاه دست یافته بودم! اگر از کم و کیف این عشق بپرسید همینقدر می‌گویم که با حسام در چتروم آشنا شده بودم. پس از سه ماه چت‌های شبانه‌روزی بالأخره اولین ملاقاتمان در پارک پرواز تهران رقم خورد. سه سال از آن ملاقات گذشت و هر روز بیشتر از دیروز دل‌بسته حسام می‌شدم.حالا که این متن را می‌خوانید بالای سی
امام زمان مثل برف می آید .مثل برف آرام ، مثل برف مهربان ، و یک روز صبح ناگهان ، همه جهان را سپید پوش می کند . عادل و صبور ، مثل برف . یا امام زمان عج !من عاشق تو هستم من از بچگی عاشق برف بودم تمام سال انتظار می کشیدمبرای صبح سپیدی که برف می آید من واقعا منتظر تو هستم منتظر آن لحظه ای که بیایی و به تو بگویم : برف نو برف نو سلام سلام شادی آوردی ای امید سپید همه آلودگی است این ایام .
دانلود داستان عاشق کم رو
    این داستان, داستانی عاشقانه که توسط بنده نوشته شده است.این رمان ,ماجرای عاشق شدن پسری نوجوان به نام حسین است. او کم رو و خجالتی است و می خواهد به عشقش برسد و.
برای دانلود داستان به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

سئو , طراحی سایت الهه طحان دانلود کتاب پی دی اف جدیدترین های اینترنت آموزش زبانهاي خارجي انشاگرام tehranservic blogfar 75886450 وبلاگ تخصصی امور حقوقی و قراردادی دکتر شبنم شاه طاهری