دیگه فکر نمی کنم اسمانم!
شاید یه چیزی یه جای دورافتاده ته ته اسمون ها .
یه جای دور خییییلی دور به اندازه 9 میلیارد سال نوری دور از تو
یه جای فراموش شده
یه جای گمشده .
کاش هیچ وقت پیدا نمیشدم!
کاش هیچ وقت پیدام نمیکردی!
اما از حالا به بعد
ایکاروس ی روایت میکند قصه ی انچه گذشت و میگذرد!!
اگر به دنبال درمان سریع زود انزالی می گردید و درمان یک شبه را می خواهید همین الان این صفحه را ببندید.
روشی که ما ارائه می کنیم حداقل 27 روز زمان نیاز دارد و حدود 3ماه نیاز است که به وضعیت ایده ال برسید ومشکلتان به طور کلی و دائمی حل شود.
این روش عالی با انچه تا الان شنیده اید:1در هر رابطه جنسی دوبار انزال داشته باشید یکی چند ساعت قبل از رابطه جنسی اصلی و یکی هم در رابطه اصلی 2کاندوم های تاخیری 3 اسپری های تاخیری 4قرص های تاخیری 5 ترامادول.
ما به شما
مدت زیادیه که زاهد نیستم ؛ و به همون موازات ، عاشق هم نیستم این دو تا یه نقطه ای به هم برخورد کردن و همو پودر کردن و تمام الان دستم خالیه خدای خوبم که هر چی الان از دهنم در بیاد شیرین زبونی یه آدم بی چاره ست برات ، نه چیزی که به دل تو بشینه :) * حافظ
آسمونت دیگه آبی و امن نیست توی دلت دیگه جا واسه من نیستدیدی نشد بشم صاحب قلبت آخ چقدر کاریه این دفعه قهرتمن اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرمو میریختم به پاشاون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اوناون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اونای وای آتیش گرفتم که تو گرم بشی هر کاری کردم مث من بشیچی میشه بگمی هنوز سر حرفتیای کاش دیوارای این شهر بشکنه یه نفر صدای منو بشنوهک
متن اهنگ هوروش بند به نام مثل ماهی
آسمونت دیگه آبی و امن نیست توی دلت دیگه جا واسه من نیستدیدی نشد بشم صاحب قلبت آخ چقدر کاریه این دفعه قهرتمن اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرمو میریختم به پاشاون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اوناون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اونای وای آتیش گرفتم که تو گرم بشی هر کاری کردم مث من بشیچی میشه بگی هنوز سر حرفتیای کاش دیوارای ای
سلام
راستش من جز دانشجوهایی هستم که وقتی برمیگردن خونه همه ی کتاب هاشو با خودش می بره و دست نخورده بر میگردونه!! ولی اینبار برای فرجه ی ترم سه تصمیم که به خونه برم و اونجا درس بخونم
خوب . . . الان دو سه روزیه که خونه هستم و متوجه شدم که کتاب و جزوه ی مبانی برق رو فراموش کردم. دیشت تو اسکایپ داشتم با محسن (هم کلاسی) حرف می زدم گفت که برای ارائه ی مقاله ی isi باید توهم باشی!!! . . . . خوب من هم گفتم اشکال نداره فردا زودی می رهم کرمانشاه کارهامو انجام می دم و
متن اهنگ هوروش بند به نام مثل ماهیآسمونت دیگه آبی و امن نیست توی دلت دیگه جا واسه من نیستدیدی نشد بشم صاحب قلبت آخ چقدر کاریه این دفعه قهرتمن اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرمو میریختم به پاشاون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اوناون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اونای وای آتیش گرفتم که تو گرم بشی هر کاری کردم مث من بشیچی میشه بگی هنوز سر حرفتیای کاش دیوارای این
الان ساعتای ۳ شب هست.
سحر روز شهادت حضرت زهرا(س).
مثل دو سال قبل، باز هم آقا امام رضا(ع) طلبید چنین شبی بیایم مشهد.
ساعتای ۶عصر حر کت کردیم با دو تا از بچهها.
بارون و برف تو جاده بود.
ساعتای ۲رسیدیم و گفتیم یه ساعتی تو ماشین بخوابیم و بعد بریم حرم.
نم نم بارون هم داره میباره.
بیدارشون کنم بریم حرم یکم سبک شیم.
هعی.
الان که فکر میکنم میبینم،
همین حرم رفتنمون هم برا سبک شدن خودمونه بیشتر.
نه برای عرض تسلیت شهادت مادر. .
چی بگم. .
بسم اللهدارم به این فکر میکنم که چرا علیرغم تعهد و قول و قرارم با خودم باز هم مدتهاست چیزی در وبلاگم ننوشته ام. البته الان به پاسخ سوال رسیدم و جواب چیزی نیست جز اینکه صفحه کلید لپ تاپ برچسب فارسی ندارد و هربار پدر مرا در می آورد مثل همین الان
پوف محکمی کرد و چشماشو بست و به پشتی صندلی تکیه داد، با خودش فکر کرد:_اخه الان چه وقت خراب شدن کامپیوتر بود تو این گیر و دار.
دوباره ذهنش جوابشو داد:
_این بیچاره دیگه عمرشو کرده،از همون اول هم که دست دو خریدیش،تا الان هم دووم آورده خودش کلیه.
ادامه مطلب
۱)بهترین موقع برای مرور
پشت کنکوری عزیز،الان بهترین موقع برای جمع بندیه از دستش نده.دوازدهمی گرامی،امتحانات بهت کمک میکنه مطالب کامل بازیابی کنی و اگر تا الان خوب نخوندی به رقابت برگردی!
۲)تست زدن واجبه
میدونم امتحان داری باید تشریحی بخونی قبول دارم،اما قرار نیست یک ماه تست نزنی یک تایمی به درس امتحان اختصاص میدی بعد از اون وقت تست کار کردنه،تست زدن دوست جدایی ناپذیر سال کنکور
۳)وقت برگشتنه
خیلی از بچه ها به هر دلیلی تونستن تا الان خوب بخو
کاش میتونستم همین الان به خ زنگ بزنم. بیدارش کنم از خواب و بپرسم ازش که: من همهی این آدمِ غلطم؟ یا حتی بخشیش؟
+ هیچ جا، هیچ جای زندگیم اندازه چندین ماه گذشته از خودم بدم نیومده بود. لعنت به من! کی تموم میشه این کابوس؟ کابوسِ : من کیام؟
++ که درختا رو ت میده و میشه. که پنجره ها رو میکوبونه و شیشهها رو میشه. که به آدما مجال پناه گرفتن نمیده. که صداش میپیچه تو گوشِت و تپش قلب میده بهت. مثل همون. اندازهی همون. از خودم میترسم.
الان اومدم دیدم یه ثبت موقت به تاریخ ۱۹ مهر رو وبلاگمه،با عنوانی که در بالا میبینید!
ولی الان در اصل سوم بهمنه!
یعنی اون روز یا شب چی میخواستم بنویسم؟!هه،لابد حرفهایی مثل حرفهای امشب که چه خوب که اینجا هست و فلان و بهمان،خوشحال بودم یا ناراحت؟!نمیدونم،شاید دلم از دست کسی یا کسانی گرفته بوده.
هر چی که بوده نمیدونم چرا هیچی توش نیست،جز یک شهر ،که دل منه،دلی که مهربونه و از بد حادثه تو سیاره ای افتاده که مهربونی و نیت انسانی بد قلمداد میشه،یه شه
به هر زحمتی شده بود خودش را به ساحل رسانده بود.
طبق نامه ی هفته ی پیش قرار شد که مدتی در شهر چرخ بزند تا اوضاع راست و ریست شود و در مهمان خانه ای اقامت کند. فضا هنوز پر از بوی تعفن بود.
از کناره ی ساحل اجساد را کرور کرور می آوردند تا آنهایی که باقی مانده بودند، نام و نشانی داشتند یا وسط راه در دریا رها نشده بودند دفن شوند.
با دیدن مغز متلاشی شده سرباز حدودا 16 ساله که بدن غرق در خون های ه شده اش را می آوردند به طرف ستون های اسکله دوید و هر انچه از ن
مقدمه یک: انچه که در این مورد مینویسم صرفا برداشتهای من و بر اساس مشاهداتم است و وما ایده های جدیدی هم نیستند.صرفا برای جمع بندی انچه در این مدت دیده و خوانده و شنیده ام ان را اینجا یادداشت میکنم تا اگر فردی بهتر و منسجم تر بتواند ان را بنویسد مرا مطلع کند یا به مرور خودم در اینده انها را کامل تر کنم.
مقدمه دو: انچه که در این موضوع مینویسم غالبا حاصل اموخته های مستقیم یا غیر مستقیم من از جناب محمدرضا شعبانعلی است که البته که مسئولیت هرگونه اش
یادمه کوچیک بودیم. هر دو تامون دبستانی. تو باید انشا می نوشتی. گفتی می نویسی برام؟ گفتم آره! انشا نوشتم برات! راجع به امام علی!
خوش حال بودم که یه انشای خوب برات نوشتم. تو هم خوشحال بودی!
علی اما الان، دست و دلم هزار بار لرزید. پر و خالی شدم از اشک چشم و این بغض هنوز خالی نشده علی! با اشک بغضم خالی نمیشه! علی آگهی نوشتم برای مراسم چهلمت! من! همونی که انشا نوشته بود برات! نمیدونم تو حالت چطوره! اما من بدترینم الان.
هشدار : این مطلب حاوی کلی تعریف و تمجید از خودم و کلی درس زندگی میباشد شوخی بسه حالا جدی باشید الان که به گذشته خودم نگاه میکنم واقعا کیف میکنمالان میفهمم چقدر اون موقع خفن بودمخدایی هم خیلی خفن بودم ، هم خیلی حس و حال داشتمچه همه دوره برگزار کردمو چقدر چشم و دل سیر بودمالبته نمیدونم بهش بگم چشم و دل سیر یا اینکه بگم حماقت با اینکه ویدئو گذاشتن توی آپارات برای من فقط وقت تلف کردن بود ولی تجربه شد و برای شما هم
یکم اضطراب دارم چون نمیدونم از کجا شروع کنم، باید پاورپوینتم یه چکیده ای از مطالبی باشه که نوشتنم تا به الان تا بتونم یه ارائه ای در حد 20 دقیقه بدم. و اینکه ته دلم دوست دارم از همین الان شروع کنم ولی یه حسی بهم میگه بیخیال الان زوده و خسته هم هستی از فردا شروع کنم. بازم احساس ترس دارم از تموم نشدن و نیمه کاره موندن و اینکه چی بشه اما همیشه به چیزی میشه آخرش دیکه مهم اون تلاشی هستش که می کنی ، می دونی که کارش انجام میدی . تلاش می کنی براش پس دیگه فک
یکی از ن فامیل آدم خیلی غدی بود! چطوری ؟ در یکی از مسیرهایی که قدیم پیاده رو بوده و الان هم ماشین رد می شه به هیچ وجه مراقب ماشینها نبود که اینجا حق منه ! مسیر منه! اون ماشین ها باید مراعات بکنند ! بهش گفتند که ای زن بی عقل! درسته شاید این مسیر پیاده رو باشه اما الان یکی ازاین ماشینها اگر بهت بزنه اونی که بدبخت میشود اول خود تویی ! حالا اگر زنی حجاب و پوشش خودش رو رعایت نکنه به هر بهانه و دلیلی ! مطمئن باشه اول کسی که صدمه خواهد دید خودشه! و خانواد
نمیدونم کار دستی انجام دادم یا نه یکی از دوستام که میگفت درست بوده تشویقم میکنه اما خودم هنوز مطمئن نیستم گاهی با خودم میگم چیز زیادی که نگفتم فقط گفتم دوست دارم اشتباه؟! حالم بعد گفتنش خوب بود اره واقعا خوب بود الان پشیمونم؟! نه. شایدم اره . راستش نمیدونم گاهی اوقات این نمیدونما اذیتم میکنه اصلا نمیدونم اونم مثل من فکر میکنه یا نه همون فکری که دربارش میکنم اونم همین فکرو درباره ی من داره یا نه یکی بهم میگفت ابراز احساسات اشتباه نیس و برعکس
متن اهنگ هوروش بند به نام مثل ماهی
آسمونت دیگه آبی و امن نیست توی دلت دیگه جا واسه من نیستدیدی نشد بشم صاحب قلبت آخ چقدر کاریه این دفعه قهرتمن اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرمو میریختم به پاشاون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اوناون الان گل داده بود کجا رفت اونی که بهم قول داده بودمثل ماهی وصلم به قلاب اونای وای آتیش گرفتم که تو گرم بشی هر کاری کردم مث من بشیچی میشه بگی هنوز سر حرفتیای کاش دیوارای ای
ادامه:
یادمه،
منو بلند کردن (خیلی واضح یادم نمیاد، نیمه بیهوش بودم)،
و همینجوری کشون کشون بردن دفتر مدرسه.
اینها همه به جهنم فراموش میشه،
چیزی که یادمه و وحشتناکه برای من و تا سالها و حتی الان،
من رو رنج میده (الان البته بهتر شدم)، اینه که مدیر، ناظم مدرسه، کتابدار مدرسه، که همه خانم بودن، با دو تا اقای دیگه، و با دو سه تا از دخترا و پسرهای پنج ابتدایی، من رو کردن،
همه لباسهام رو دراوردن،
و توی روشویی!!! توی سینک، من رو شستن.
آخ جون بالاخره مدرسه ها باز شد. من الان سه روزه که مدرسه می رم. من خیلی خوشحالم. اسم معلمون هم خانوم ترابیان. از همه بهتر اینکه منو دختر عموم (نرگس) زنگه تفریحها باهم بازی می کنیم .
از آبجی هام بگم . فرنیا روز اول مهر یک قدم برداشت و همون روز شروع به دست زدن کرد. یک هفته ای هم می شه که سرش رو زمین میذاره و بدنش رو بالا می بره (شبیه عددهشت فارسی) هر موقع این جوری می کنه عزیزم(مادربزرگم) می گه می خواد مهمون بیاد (فرینا اینجوری نمی کنه) .فرنیا خیلی بازو بس
بعد از آن روز برای اولین بار ماه رمضان بود و همه ی مورچه ها خوش حال بودند که استراحت و روزه بگیرند و اینکه الان باید امام زمان بیاید تا به مورچه ها یاد بدهد،ولی یکنفر دیگر آمد و امام زمان نیامد پس آن مورچه گفت:((اسم من مورشبه.
و بعد تندرو گفت:((تو که امام زمان نیستی.
بعد تندرو با مورشب داشت زل می زد ولی تندرو زل زدن رو قطع کرد و سیمرغ رو صدا کرد و گفت:((سیمرغ چرا اسم این مورچه مورشبه؟
بعد سیمرغ گفت:((چون اون از شب اومده به اینجا.
بعد تندرو به سیمرغ گفت
تا الان یازده درس گرامر انگلیسی در این کانال قرار دادیم. برای اینکه هر یازده درس رو پیدا کنید کافیه هشتگ #گرامر_انگلیسی رو در کانال جستجو کنید تا همه درسها رو یکجا بیابید.
خوندن این 11 درس کمتر از یک ساعت وقت میگیره. اگر تا الان درس به درس با ما پیش اومدید، فردا یک مرور به همه درسها داشته باشید.اگر تا الان وقت نکردید و یا اصلا عضو کانال نیستید، فردا یک ساعت رو در نظر گرفته و درسهای یک تا یازدهم رو بخونید.
با ما همراه باشید. به جز گرامر ما به دیگ
شبهایی که شب قبلش، کلی کم خوابیدم و بیدار میشم، و خسته امه و هی به درسهایی که باید بخونم فکر میکنم.به حجم زیاد درس که هر چی میخونم، نمیرسم تموم اش کنم.به اینکه میگم اگه حتی موفق هم شده ام، تو این ایران خراب شده هستم. چه فایده؟اگه هیچوقت بعنوان یک زن، نتونم نرمال زندگی کنم چی؟اینکه اگه بخوام برم، کلی باز وقت و سالهای دیگه باید بره.یه چیزی البته تو مغزم است که این ظواهر رو میشوره و میبره. ولی الان در فاز دوم هستم. که هر چی میخونم، نمیرسم. ولی مگه ن
از دیشب تا الان هی دارم ب این فکر میکنم ک "چیکار" کنم ک حالم خوب شه؟
ب چیزایی ک همیشه حالمو خوب میکرد متوسل شدم
فیلم دیدم و حالمو بدتر کرد
قهوه و شکلات خوردم و هیچی
قرآنم که میفرماد و جعل بینکم موده و رحمه و باز حال من بدتر و بدتر
آهنگ هیچی
کتاب هیچی
مامان هیچی
حتی چندین بار ب بچه هامون پی ام دادم ک حرف بزنیم و یکم سبک شم و باز پاک کردم پی امامو
ب هادی زنگ زدم و جواب نداد. بار دوم زنگ زدم و خسته برداشت، دلم نیومد حرف بزنم و گفتم بخواب بعدا باهم حرف م
با توجه به انچه درفصل اول درباره سه مرحله استعمار،استعمارنووفرانو گفته شد،موقعیت فرهنگی جوامع غیرغربی رادراین سه مرحله،مقایسه کنید.
پاسخ:دراستعمارقدیم،کشورهای غیر غربی به لحاظ اقتصادی اسیب پذیر بودند وموقعیت فرهنگی جوامع مستعمره مستقیمابه خطر نمی افتاد.
دراستعمارنو،علاوه براستقلال اقتصادی،استقلال ی کشور های غیر غربینیز به خطر افتاد زیرا جوامع غربی برای این جوامع،دست نشانده تعیین می کردند.جوامع مستعمره هنوز می توانستند استقلا
گلاره جباریمیگه شبیه زنهای قدیمی شدی.
شبیه نازخاتونم خدا بیامرز.
میگم خدا رحمتش کنه نازخاتون رو.
میگه نازخاتون یه عکس داره عینهو الان تو با چشمایی پر از غم زل زده به دوربین. با یه دستش هم چارقدشو گرفته و نصف موهاشم مثل تو معلومه همینطوری با فرق وسط و موهای مشکی.
میگم نازخاتون کی فوت شده؟
میگه اون بنده خدا جوون مرگ شد اینقدر که غصه خورد .
همون عکسی که میگم دور از جونت شبیهش هستی . اون آخرین عکسشه حتی از الان تو هم کوچیکتر بوده و
یاد گذشته هااااااا که میافتم البته افتادم الان
تو این آینده ای که الان هستم
با خودم میگم خیلیا خیلی الکی مثلن عاشق شدن .
عاشق تو .
عاشق بغل دستیمون.
عاشق خانواده و فامیل و که و که
و حتی همین اطرافیانمون پیش اومده که دیدیم الکی مثلن عاشق شدن
خیلی از این الکیا الان واسه همین بعضیا خنده داره
من عاشق اون دلیلای خنده دار مثلن عاشقیشونم
عاشقی به به زیباترین وصف دنیا .
حسی که ،وجودی که با هیییییییییچ حس مبتذلی محاله که
درباره این سایت