نتایج جستجو برای عبارت :

صدای رقص آواز به گوش می رسید.

 این ضرب المثل در مواردی بکار مي‌رود که شخص فکر مي‌کند تواناتر از دیگران است. داستان ضرب المثل: در زمان های قدیم که خانه‌ها حمام نداشتند، هر محله یک حمام عمومي داشت که تمام مردم شهر از آن حمام عمومي استفاده مي‌کردند. این حمام‌ها سقف‌های بلند و گنبدی داشتند و حوضچه‌ای در وسط حمام که وقتی آب گرم در آن مي‌ریختند، حمام بخار مي‌کرد و صدا خیلی خوب در حمام مي‌پیچید. یک روز صبح زود یک مرد به حمام عمومي رفت و دید کسی در
مجموعه: دنیای ضرب المثل داستان ضرب المثل آواز خر در چمن  کاربرد ضرب المثل:ضرب المثل آواز خر در چمن این ضرب المثل در مواردی بکار مي‌رود که شخص فکر مي‌کند تواناتر از دیگران است. داستان ضرب المثل:در زمان های قدیم که خانه‌ها حمام نداشتند، هر محله یک حمام عمومي داشت که تمام مردم شهر از آن حمام عمومي استفاده مي‌کردند. این حمام‌ها سقف‌های بلند و گنبدی داشتند و حوضچه‌ای در وسط حمام که وقتی آب گرم در آن مي‌ریختند، حم
آواز کلاغ , خدا گفت : بخوان! برای من بخوان. این منم که دوستت دارم سیاهی ات را و خواندنت را.
داستان آواز کلاغ
داستان آواز کلاغ , کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان و وصله ناجور بر لباس هستی و صداي ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدايش نه گلی مي شکفت و نه لبخندی بر لبی مي نشست صدايش اعتراضی بود که در گوش زمين مي پیچید.
کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را . کلاغ از کائنات گله داشت.کلاغ فکر مي کرد در دایره قسمت نازیبایی ها تنها سهم اوست و نظام
کاربرد ضرب المثل:ضرب المثل آواز خر در چمن این ضرب المثل در مواردی بکار مي‌رود که شخص فکر مي‌کند تواناتر از دیگران است. داستان ضرب المثل:در زمان های قدیم که خانه‌ها حمام نداشتند، هر محله یک حمام عمومي داشت که تمام مردم شهر از آن حمام عمومي استفاده مي‌کردند. این حمام‌ها سقف‌های بلند و گنبدی داشتند و حوضچه‌ای در وسط حمام که وقتی آب گرم در آن مي‌ریختند، حمام بخار مي‌کرد و صدا خیلی خوب در حمام مي‌پیچید. یک روز صبح زود یک مرد به حمام عمو
فاخته پرنده یا کوکو
صداي فاخته mp3
دو داستان و افسانه از پرنده فاخته
تخم گذاری فاخته 
 
فاخته (نام علمي: Cuculus canorus)؛ که کوکوی معمولی یا کوکوی اروپایی نیز ناميده مي‌شود
پرنده‌ای از خانواده کوکو راسته کوانان است که در اروپا، آسیا، و آفریقا زندگی و مهاجرت مي‌کند.فاخته رنگ شبیه کبوتر و کمي کوچک‌تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد
آواز فاخته نرم و حزن‌انگیز و شبیه کلمه «کو کو»
معنی روان متنمعرفت آفریدگار»:
این همه انسان را که مشاهده مي کنید؛ همگی دارای خالقی هستند که آنها را آفریده است و به آنها نعمت داده است. انسان باید آفریننده خود را بپرستد و به خاطر نعمت هایی که به او داده است شکر کند.
تفکر درباره ی کار آفریننده و مخلوقات او باعث روشنایی دل مي شود و تفکر نکردن در اینباره دل را تاریک مي گرداند و نادانی باعث گمراهی مي شود.
معنی روان شعر:
۱.باد بهاری از طرف چمنزار شروع به وزیدن کرد***و دوباره صداي آواز پرندگان آوازخ
معنی شعر روباه و زاغ:
بچه زاغی یک تکه پنیر دیدآن را با دهانش برداشت و پرواز کرد
روی یک درخت در یک مسیری نشستکه از آن مسیر روباهی در حال عبور بود
روباه حیله گر و مکارپایین درخت ایستاد و شروع به آواز خواندن کرد
گفت: به به تو خیلی زیبا هستیسر و دم زیبایی داری،چه پای قشنگی داری
پرها و بالت رنگ سیاه و قشنگی داردزیباتر از سیاه رنگی وجود ندارد
اگر خوب مي خواندی و صداي خوبی داشتیبهتر از تو در بین پرندگان وجود نداشت
بچه زاغ مي خواست قارقار کندتا آواز و ص
بهترین مدرس آواز در اصفهانامروز تصميم دارم یکی از بهترین مدرس های آواز سنتی در شهر اصفهان را به شما معرفی کنم.آقای حميدرضا فرهنگ از خوانندگان توانا و مدرسین خوب آواز ، سه تار  و نی در شهر اصفهان بوده و مدیریت موسسه فرهنگی هنری آوای جاوید را بر عهده دارند.برگزاری کنسرت های متعدد و تربیت هنرجویان آواز و سه تار و ضبط و نشر برنامه های متعدد آموزش موسیقی در سایت آپارات و سایت آوای جاوید از فعالیت های ایشان است.اساتید ایشاندر رشته ی آواز :استاد&n
فارسی (خوانداری) : درس ۷ دوستی و مشاورت
درس ۷ دوستی و مشاورت
۱. منظور از مرد اگر بی برادر باشد به که بی دوست » چیست ؟
در این جمله و جملات مشابه ، منظور از مرد » ، انسان است . یعنی اگر انسان برادر و خویشاوندی نداشته باشد بهتر است از این که بی دوست و یار باشد. زیرا گاهی ارزش دوست هم دل برای انسان بیش تر از هر خویشاوندی است.
۳. پیام کلّی درس مشاورت » چیست ؟
م در همه ی کارها برای انسان ضروری است ، زیرا هر انسانی در زندگی اش تجربیاتی متفاوت و دانش
در این ویدئو قسمتی از درس دهم از بخش آواز ابوعطا از کتاب استاد جلال ذوالفنون را مشاهده ميکنید این درس « آهنگ محلی مازندران » نام دارد . این درس م.یارا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ ميباشد.
معنی درس اول فارسی کلاس ششم (معرفت آفریدگار )

معنی شعر درس اول
 1 ـ باد بهاری وزید از طرف مرغزار               باز به گردون رسید،ناله ی هر مرغ زار
باد بهاری از سمت سبزه زار شروع به وزیدن کرد تا جایی که آواز هر پرنده ی کوچک و ناتوان هم از شوق به آسمان رسيد.
 
2 ـ خیزوغنیمت شمار،جنبش بادربیع           ناله ی موزون مرغ،بوی خوش لاله زار
برخیز و از وزش باد بهاری و آواز آهنگین و زیبای پرندگان و بوی خوش لاله زار بهترین استفاد
ریشه ضرب المثل/ قوز بالا قوز       اخبار مشهد/ فردی به خاطر قوزی که بر پشتش بود خیلی غصه مي خورد.یک شب مهتابی بیدار شد خیال کرد سحر شده،بلند شد رفت حمام. از سر آتشدان حمام که رد شد صداي ساز و آواز به گوشش خورد،اعتنا نکرد و رفت تو.وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند مي زنند و مي رقصند. او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی کردن. در ضمن اینکه مي رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت فه
در سوگ تو ای مادر آواز دلم از ساز گرفتهدر حنجره ی ساز بسی ناله ی غماز گرفته
ای بلبل خنیاگر این مرز کهن بوم فراقتبگشا نگهی بین که چه سان نغمه آواز گرفته
مطرب نه طرب ميزند اینجا ونه بلبل بنوائیستهرجانگری ناله وغم جای تو دمساز گرفته
سوزد نی وسازد به نیستان بفراقت چه شراریگوئی لب نی سوگ تو صدشعله بخود باز گرفته
گردیده وطن بی تودگر خفته و خاموش دریغانفرین بفلک باد که مرا خسرو آواز گرفته
خون ميرود از دیده ودل سوگ توچون آب بهرجوچون کودک نالان دل من
در باغی چشمه ای بود و دیوارهای بلند گرداگرد باغ،
تشنه ای دردمندی بالای دیوار با حسرت به آب نگاه ميکرد.
ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند،صداي آب مثل
صداي یار شیرین و زیبا به گوشش آمد.مرد آنقدر از صداي آب
لذت مي برد که تند تند خشت هارو مي کند و در آب مي افکند.
آب فریاد زد:های،چرا خشت مي زنی؟!از این خشت زدن بر من
چه فایده ای مي بری؟؟
تشنه گفت:ای آب شیرین !در این کار من دو فایده است.
اول اینکه شنیدن صداي آب برای تشنه مثل شنیدن صداي
موسیقی است.نو
روزی ملا نصرالدین در خزینه حمام به خواندن پرداخت. آواز خود را بسیار نیکو و شیرین یافت. پس به نزد حاکم رفت و به او گفت هر آینه مهمان گرانقدری داشتی مرا خبر کن تا از آواز ملکوتی خود وی را مستفیض گردانم.
بعد از مدتی چند نفر مهمان حاکم شدند و حاکم خواست تا بساط سرور آنان را مهیا کند پس یاد ملا افتاد و به نوکرانش دستور داد تا وی را حاضر کنند.
ملا که آمد به وی گفت: بخوان.
ملا گفت: فرمان بده تا خزینه ای بیاورند.
حاکم گفت مردک چطور اینجا خزینه مهیا کنم؟ پس
به نام خداوند بخشنده و مهربانموضوع انشا: توصیف فصل بهار ، زیباییهای بهار را توصیف کنید ، وصف بهاراولین فصل سال فرا رسید با تمام زیبایی هایش کمتر کسی است که فصل بهار را دوست نداشته باشد و زیبایی هایش را درک نکرده باشد فصل بهار گویی نشان دادن تکه هایی از بهشت روی زمين خاکی است. شکوفه کردن درختها ، بارانهای ریز ، رنگین کمانهای خیره کننده همه و همه گوشه ای از زیبایی های بهار هستند. زمين در بهار زنده مي شود و حس شادی در تمامي هستی پخش مي شود. حس افسر
قصه ی اعتماد مي گویند در ایام خیلی دور، یک فرشته از آسمان به زمين فرستاده شد تا ببیند بچه قورباغه و بچه گنجشک چرا خوشحال نیستند.فرشته، اول به بچه قورباغه رو کرد و پرسید: خب عزیزم، بگو ببینم مشکل چیست؟".بچه قورباغه گفت: من ناراحتم چون یک جفت پا ندارم".فرشته در حالی که چوب جادویش را از جیب کتش درمي آورد پرسید: همين؟"، و قبل از این که بچه قورباغه جوابی به او بدهد یک جفت پا به او هدیه کرد، بچه قورباغه در حالی که دو پای قوی اش را برانداز مي کرد گفت: این
خرسی خانم با سه تا بچش توی جنگل زندگی ميکردن ، بچه های خرسی خانم کوچیک بودن و هنوز نميتونستن برای پیدا کردن غذا شون به جنگل برن به خاطر همين هر وقت خرسی خانم ميخواست بره جنگل و برای بچه ها غذا بیاره اونا رو پیش مامان بزرگشون ميذاشت تا ازشون نگهداری و مراقبت کنه بعد هم خودش ميرفت به جنگل و برای بچه ها غذاهای خوشمزه مياورد اما حالا مامان بزرگ بچه ها یه چند روزی بود که سرما خورده بود و نميتونست بیاد پیش خرس کوچولوها تا ازشون نگهداری و مراق
یکی بود یکی نبود غیراز خدا هیچ کس نبودروزی روزگاری روباهی در جنگل بلوط زندگی مي کرد. او دم خیلی قشنگی داشت، برای همين دوستاش به او دم قشنگ مي گفتند. دم قشنگ روزها در ميان دشت و صحرا مي گشت و خرگوش و پرنده شکار مي کرد و مي خورد و وقتی سیر ميشد به جنگل بلوط بر مي گشت و توی لونه اش استراحت مي کرد. یه روز دم قشنگ چندتا کبک خوشمزه شکار کرد و خورد و حسابی سیر شد.اوخوشحال بود و برای خودش آواز مي خوند:
یه کبک خوردم یه تیهودویدم مثل آهو
دمم خیلی قشنگهقشنگه
یکی بود یکی نبود . در یک روز آفتابی آقا کلاغه یک قالب پنیر دید ، زود اومد و اونو با نوکش برداشت ،پرواز کرد و روی درختی نشست تا آسوده ، پنیرشو بخوره .
 
 
روباه که مواظب کلاغ بود ، پیش خودش فکر کرد کاری کند تا قالب پنیررا بدست بیاورد . روباه نزدیک درختی که آقاکلاغه نشسته بود ، رفت و شروع به تعریف از آقا کلاغه کرد : "
 
به به چه بال و پر زیبا و خوش رنگی داری ، پر و بال سیاه رنگ تو در دنیا بی نظیر است .
عجب سر و دم قشنگی داری و چه پاهای زیبائی داری ،‌ حیف ک
بهترین مدرس سه تار در اصفهانپیشتر درباره ی آقای حميدرضا فرهنگ و توانایی های ایشان صحبت کردم. آقای حميدرضا فرهنگ علاوه بر توانمندی در تدریس آوازاز مدرسین خوب سه تار  و نی در شهر اصفهان نیز ميباشند. و همينطور که ميدانید  مدیریت موسسه فرهنگی هنری آوای جاوید را نیز  بر عهده دارند.برگزاری کنسرت های متعدد و تربیت هنرجویان آواز و سه تار و ضبط و نشر برنامه های متعدد آموزش موسیقی در سایت آپارات و سایت آوای جاوید از فعالیت ه
بهترین مدرس سه تار در اصفهانپیشتر درباره ی آقای حميدرضا فرهنگ و توانایی های ایشان صحبت کردم. آقای حميدرضا فرهنگ علاوه بر توانمندی در تدریس آوازاز مدرسین خوب سه تار  و نی در شهر اصفهان نیز ميباشند. و همينطور که ميدانید  مدیریت موسسه فرهنگی هنری آوای جاوید را نیز  بر عهده دارند.برگزاری کنسرت های متعدد و تربیت هنرجویان آواز و سه تار و ضبط و نشر برنامه های متعدد آموزش موسیقی در سایت آپارات و سایت آوای جاوید از فعالیت ه
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
دختری بود که با پدر و مادرش برای تفریح به جنگل رفته بودن پس از کلی بازی و تفریح دخترک پروانه خیلی خوشگلی را مي بیند که دور سر او پرواز ميکند.
دخترک دلش مي خواست که این پروانه را بگیرد و با خودش به خانه ببرد .
به همين دلیل دخترک پروانه را به قصد گرفتتن دنبال کرد .
دخترک خیلی خوشحال بود چرا که خودش را در گرفتن پروانه موفق مي دید . همينجور که پروانه را دنبال مي کرد و مي خندید پروانه او را از پدر و مادر دور تر و
تکنیک خوانندگی به تمام آنچه که بدن خواننده به صورت غیر ارادی در هنگام آوازخوانی انجام ميدهد گفته ميشود.این عکس العمل ها رفتارهایی مانند تنفس و زیر و بمي صدا و تلفظ صحیح کلمات وغیره است.این را بدانید که هنرجویان کمي در ابتدا که وارد کلاس ميشوند به صورت طبیعی با زیر و بم صداي خود آشنایی دارند .در سایرین با تلاش بیش از حد که موجب نادرست شکل گرفتن عادات حنجره یا تنبلی مواجه ایم و هنرجویانکلاس آموزش آوازبا تمرین این مهارت ها را یاد ميگیرند.
بنابر
یكی بود و یكی نبود. غیر از خدا خوب و مهربون هیچ كس نبود . روزها ی روشن وشاد مي گذشتند و هر شب چه مهتابی و چه بی ماه با هزاران هزار ستاره درخشانش كه برباچادر سیاهش پاشیده بود ،، عبور زندگی رو زمزمه ميكرد هر طلوع ، بامدادی تازهبود برای وفا و خانواده اش و باغ همه زندگی آنها . وفا صداي زیباییداشت كه نسل به نسل به او رسید ه بود . خانواده او آنقدر مشهور بودند كهكمتر كسیبود كه با نام و آوازه آنها آشنا نباشند. باغ بزرگ و خرمي كه وفا در آن زندگی ميك
آفتاب آرام آرام عرض افق را به مغرب وجب ميکرد که باد در ميانه خرابه های روستا وزیدن گرفت. صداي پیچیدن باد در بین حفره های دیوارها و نورگیرهای سقف، خرابی ها را نمایان تر ميساخت و صداي برخورد پنجره به چارچوب، آواز سر ميداد: "سالهاست که دیگر کسی در این خانه نیست."
حاج حسن کنار جاده، بر روی تخته سنگی نشسته بود و به دوردست ها، شاید جایی نزدیک معدن مس زل زده بود. ذبیح الله، در کنارش به روی زمين چمباتمه زده و با تکه کاهی بازی ميکرد. تنها تفاوت ظاهریشان ب
 
باز هم در آسمانابرهایی دیده شدخوشه های گندم ازکشتزاران چیده شدباز هم پاییز سردآمده با قال و قیلباز وقت رفتن استشادمان با کوچ ایلروی سیم برق هابا پرستو مي پریباز با خود فصل گرمخنده ها را مي بریباز هم پایان فصلمي شود آغاز درسمي رسد از مدرسهباز هم آواز درسفصل تابستان گرمسال دیگر باز همقصه هایت را بگوبا کبوتر باز هم۱۷/۷/۷۸
قصه کودکانه قوقولی قوقو
وقتی آقا خروس از خواب بیدار شد، گلویش درد مي‏کرد. او کمي آب خورد؛ ولی وقتی خواست قوقولیکند، صدايش خیلی آرام بود: قوقو…»
او بالای نرده پرید و عقب و جلو رفت. حیک جیک پرسید: چی شده پدر؟»
خروس به گلویش اشاره کرد: قوقوقو!»
جیک‏جیک گفت: وای! حالا حیوان‏ها چطور بیدار شوند؟»
خروس، ماشین کشاورز را دید و فکری به نظرش رسيد. بعد داخل تراکتور پرید. جیک جیک به گاوها نگاه کرد؛ حتی یک گاو هم بیدار نشده بود. بچه خروس فکری کرد؛ اما ق
آموزش رسم الخط لری پاپریک (ڤانوم نهاڌن تورهؽل لوری پاپریک) درس نهم: انیگما : مؽناٛ پاپریک مؽناٛ لوریتین این آوا در واقع ترکیب شدن حرف و هست و در لکی،مينجایی و بختیاری ميوندی بسیار پر کاربرد. مثل: دٱنڳ: صدا شٱنڳ: فشنگ رٱنڳ: رنگ جٱنڳ: جنگ زٱنڳ : زنگ یکی از مشکلات نوشتن لری بدون کاراکتر انگما هم این بود که مثلا برای نگارش واژه دَنگ( صدا، آواز) که نون و گاف آن خیشومي و ادغام مي شوند و صداي گ شنیده نمي شود هرکس به سلیقه خود طوری مي نوشت ازجمله: دنَی دَ
قصه کودکان ملکه گل ها
روزی روزگاری ، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پرگل زندگی مي کرد ، که به ملکه گل ها شهرت یافته بود .
چند سالی بود که او هر صبح به گل ها سر مي زد ، آن ها را نوازش مي کرد و سپس به آبیاری آن ها مشغول مي شد .
مدتی بعد ، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود . دلش برای گل ها تنگ شده بود و هر روز از غم دوری گل ها گریه مي کرد .
گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه گل ها تنگ شده بود ، دیگر کسی نبود آن ها را نوازش کند یا برایشان آواز بخواند .

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

هنرستان دکتر حسابی فر د یس چشمانِ بی اشک معرفی کتاب ، فرهنگ کتاب خوانی عروسک چت|چتروم عروسک|وبلاگ عروسک چت|ادرس اصلی عروسک چت همیشگی ـ سون چت مطالب اینترنتی shabdarflower وبلاگ رسمی عادل صالحی جنگل سحر آمیز کتابخانه روستای قایش کالی یوزر | Kali User