در یک باغ زیبا و بزرگ، گربه پشمالویی زندگی می کرد. او تنها بود. همیشه با حسرت به گنجشک ها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند. پیش خودش گفت: کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم. دیگر از آن روز به بعد، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود. آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید شب به کنار گربه آمد و با عصای جادوئی خود به
40 سانتیمتر ؛ از گیلانشاه بزرگ کوچکتر و لاغرتر و منقارش اندکی از منقار گیلانشاه ابرو سفید بلندتر است . پرنده ای است کمرنگ و به اندازه گیلانشاه ابرو سفید که در سطح پشتی طرح شطرنجی یکدست دارد و در سطح شکمی بدون رگه رگه است ولی روی سینه و پهلوهای آن خالهای مشخص فراوانی دیده می شود ( این خالها قلبی شکل است ولی از دور گرد بنظر می آید ) تارکش رگه رگه ریز است که در برابر ابروهای سفید آن یکپارچه جلوه می کند . در پرواز به وسیله سطح شکمی و دمگاه سفید ، دم کم
«مثل بالهای پرنده که توسط صیاد شکست دلم از آدم های زمانه شکست». دلم مانند آن پرنده بیگناه بال شکسته شکست. &nb
داستانک/جروبحث بافردنادان سمت خدا/ روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه شدن با یک نادان دید. به او گفت: مدتها بهدنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرندهای شاخ نداده است؟ سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر میتواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است. انسان نیز، زمانی که میتواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با
«مثل بالهای پرنده که توسط صیاد شکست دلم از آدم های زمانه شکست».
دلم مانند آن پرنده بیگناه بال شکسته شکست. &n
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .
یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .
پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .
دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .
آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آمد و با عصای جاد
کلاس قصه گویی این هفته با ابزار مربوط به قصه انجام شد .یکی از داستانهای ناصر کشاورز با نام کلاغی که میخواست پرواز یاد بگیرد خوانده شد و سپس در مورد پرنده کلاغ برای آنها توضیح داده شد و در مورد شرایط زندگی و خوراک آن و باهوشی این پرنده با بچه ها صحبت شد.
کاسکو یا طوطی خاکستری آفریقایی (Psittacus erithacus)
پرندهای محبوب در کشورهای خاورمیانه و بسیاری از کشورهای دیگر جهان است. علت محبوبیت این پرنده قدرت سخنگویی و تقلید صدای آن است که میتوان گفت این پرنده بهترین پرنده تقلیدکننده صدا در جهان است که به راحتی میتواند بیش از صدها واژه را به خاطر بسپارد و تکرار کند و با این کار باعث خوشحالی صاحبان خود گردد. این پرنده در محیط زیست طبیعی خود خجالتی و ترسو است.
ادامه ی پست در ادا
یکی بود یکی نبود. در یک جنگل بزرگ و سرسبز و پردرخت همه حیوانات شاد و خندان در کنار هم زندگی می کردند. پرنده کوچولو هم جیک جیک کنان این ور و آن ور می پرید و دوست داشت تمام اطرافش را بشناسد. خلاصه پرنده کوچک قصه ما به همه قسمت های جنگل سر میزد و دنبال چیزهای جالب و جدید می گشت، چون خیلی کنجکاو بود.
یک روز پرنده کوچولو داشت در جنگل قدم می زد که ناگهان روی یک بوته برگ سبز یک عالمه دانه قرمز دید. با کنجکاوی جلو رفت تا ببیند که این دانه های ریز چیست؟ اول
قصه گربه ی پشمالو
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آمد و
موضوع انشا: از من از پرواز میپرسی؟
از منی ک به زمین چسبیده ام؟ از منی ک اسیر این دنیاشده ام؟ پرواز را باید ازعقاب پرسید آنگاه ک بال میگشاید و ازفراز قله ها و کوه ها و دشت ها و صحراها و به سمت بی نهایت پرواز میکند و روشنی و لذت را در چشم خود در بیکران آسمان ها میبیند. ولی. نه! این روزها پرواز را احساس می کنم، لمس می کنم و در تلویزیون ذهنم تماشا میکنم: پرواز کبوتری که با تمام قوا جنگید و جانش را تقدیم آرامش زمین کرد و به آسمان افتخار پروازش را داد.کب
داستان کودکانه قارقارک و پری
توی یک مزرعه تعداد زیادی شترمرغ زندگی می کردند.صاحب مزرعه از شترمرغها نگهداری می کرد تا بزرگ شوند و تخم بگذارند.پرپری شترمرغ کوچولویی بود که خواهر و برادرنداشت.او روزها به تنهایی توی مزرعه می گشت و بازی می کرد.یک روز کلاغی که داشت بالای سر مزرعه پرواز می کرد او را دید.کلاغ پایین آمد،روی زمین نزدیک پرپری نشست و گفت:آهای حیوان،اسمت چیه؟
پرپری گفت:اسمم پرپریه اسم تو چیه؟
کلاغ قارقاری کرد و جواب داد:اسم
داستان های اشیای ناشناس پرنده یا همان یوفوها برای نمایندگان FBI کافی است تا مدت زمان بسیار طولانی را صرف بررسی فایل های ایکس نمایند. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا پرونده های محرمانه ای در خصوص بشقاب پرنده های ناشناس منتشر ساخته است.
جای تعجب ندارد که بسیاری از تصاویر مربوط به بشقاب پرنده ها در اوایل دههٔ ۱۹۵۰ میلادی رویت شد. رقابت های فضایی متعددی در حال رخ دادن بود و ترس از جنگ سرد در اوج قرار داشت؛ فیلم های علمی- تخیلی از قبیل بشقاب پرنده
یک شکارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت.
مثنوی معنوی یک شکارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می دهم. اگر آزادم کنی، پند دوم را وقتی که روی بام خانه ات بنشینم به تو می دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشی
ک روز که خرگوش کوچولو برای بازی به جنگل رفته بود پرنده ای دید که کل بدنش سیاه بود پرنده سیاه کنار خرگوش کوچولو نشست و سلام کرد خرگوش کوچولو گفت: اوه چقدر بالهات سیاهه ،اسمت چیه؟
کلاغ کوچولو گفت: اسمم غارغاریه،بالام سیاه نشده من کلاغم
من هرروز توی جنگل از این شاخه به اون شاخه میپرم و بازی میکنم می خوای بهت یادت بدم؟
خرگوش گفت:مگه خرگوش ها هم میتونند پرواز کنن؟
غارغاری گفت : نمی دونم ،بیا امتحان کنیم
خرگوش کوچولو نمی دونست چی باید بگه، آخه اولی
موضوع انشا: قفس
موضوع: قفس
چه فرقی می کند پرنده باشی یا انسان؛ در قفس که باشی جوهره ی وجودت خشک می شود و تمامی احساسات بد و مأیوس کننده سرتاسر وجودت را فرا می گیرد.تنها تفاوت این موضوع آن است که پرندگان بی اختیار و با جفای انسان ها در قفس حبس می شوند اما انسان ها خودشان خود را حبس می کنند. گاه در قفسی از جنس ترس،وحشت،عدم اعتماد به نفس،غرور،حسد و اما.عده ای هستند که جنس قفسشان با دیگران فرق دارد و پر است از حس تنهایی.برای این آدم ها فصل ها معن
ص22
معنی شعر پرواز
1.مرغ با فروتنی از کرم پرسید:تا کی در پیله ی خویش می مانی و تار می بافی؟
2.تا کی می خواهی گوشه گیر،در کنج خلوت خود باشی؟و تا کی در زندان در بسته ی تن (پیله ی کرم ابریشم)می مانی؟
3.کرم پاسخ داد:من در فکر رهایم و به همین سبب به این حالت خمیده (در پیله)خلوت کرده ام و نشسته ام.
4.هم سن و سال های من پروانه شدند و از این قفس پرواز کردند و دیدنی و زیبا شدند.
5.من در زندان و خلوت نشسته ام تا بمیرم یا (پروانه شوم)و پر و بالی برای پریدن در آورم.
6.اک
داستانضرب المثل از ترس گدایی، یک عمر گدایی
کاربرد ضرب المثل:
ضرب المثل از ترس گدایی، یک عمر گدایی در مورد افرادی گفته می شود که عمری را با سختی و فقر می گذرانند تا مبادا روزی فقیر شوند.
داستان ضرب المثل:
سالها پیش در میان حیوانات جنگل از جمله پرندگان، خزندگان، چرندگان و. پرنده ای بود که شکل زندگی اش کاملاً استثنایی بود. این پرنده برخلاف تمامی پرندگان دیگر برای تأمین غذای روزانه اش به جای غذا، کافی بود تا مقداری آب بنوشد و با خوردن آب گرسنگی و
باد به گرد او نمی رسید: کنایه از سرعت خیلی زیادباز: پرنده ای شکاریبی درنگ: بی معطلی، سریعبه عرض رسانید: گفترکاب دار: پیاده ای که همراه سوار می رودفرود آر: پایین بیاورکمند: ریسمان، طناب، بندمالامال: پر، لبریزمجال: فرصتمرکب: آنچه بر آن سوار می شوند.هلاک کرد: نابود کردمَلِک: پادشاهترکش: تیردان۱. با توجّه به متن درس، پادشاه چه ویژگیهایی داشت؟بی اعتمادی، هوشیار نبودن در علت هر چیز، تک روی (جدا شدن از گروه)، بی طاقتی۲. به نظر شما چه شرایطی برای تصمی
مقدمه:
بعضی لحظه ها بی دلیل لذت بخش هستند مثل صدای نوزاد تازه به دنیا آمده از شکم مادر، مثل زنگ روز اول مدرسه، مثل صدای زنگ آخر کلاس.
تنه انشاء: فرقی نمی کند عاشق مدرسه باشی و یا خیر لحظه ی آخر دقیقا زنگ آخر وقتی صدای زنگ پایان به گوش می رسد یکی از همان لحظات دلنشین و لذت بخشی است که نام برده شد. لذت رسیدن به آغوش خانواده و باری دیگر نشستن روی یک سفره در کنار خانواده و بعد از سپری کردن روزی سخت دور هم نهاری بخورید و کمی استراحت کنید. صدای زنگ آخر م
#شعر_گردانی ➖➖➖➖➖➖ @ENSHA_kadeh عشق ، شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته سودا نهاد گفت و گویی در زبان ما فکند جست و جویی در درون ما نهاد دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد قلبمان را به شورش دعوت کرد و بذر صبر را در وجودمان پرورش داد . مثل قند به لبانمان لبخند بخشید ، قدرت بالا رفتن از پله های کنجکاوی ذهن را به ما هدیه کرد . عشق را میگویم . عشق مثل حکمت خداست که هر بار با پنجره ای جدید زندگی را روشن می کند . همان پرنده ی ازادی خواه
چه ماه خوبی ! برف همه جا را سفید پوش کرده است .پرنده ای را می بینم که از سرما به خود می لرزد با دقت نگاه می کنم او یک پا ندارد طوفان و سرما پرنده را آزار می داد. پسر بچه ای با شال و کلاه و دستکش از پشت گوله بزرگی از برف درست می کند و با تمام نیرویش آن را به طرف پرنده پرتاب می کند.کلاغی مهربان جلوی پرنده می ایستد و و برف به او می خورد و بر زمین می افتد و بالش می شکند .پسر بچه با خنده در بغل مادرش می افتد و به کلاغ بال شکسته نگاه می کند . دوباره گوله
یکی بود ، یکی نبود
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
روزگاری دراز پیش از این، پادشاهی در سرزمینی دوردست، عاشق تماشای پروازپرندگان به بلندای آسمان، هدیه ای دریافت کرد از سوی دوستی که او را نیکو می شناخت. دو قوش از نژاد زیبای عربی، دو قوش بلندپرواز. دو قوش عاشق آسمان. آن دو سخت زیبا بودند و اگر بال می گشودند گویی تمامی زمین و زمینیان را زیر پر و
به نام خداوند بخشنده مهربان
در روزگاران گذشته مردی بود که نمیدانست باید چه بکند و از کدام راه برود.
تا اینکه ندایی را شنید که به او می گفت: در ورای آسمانها و زمین خدایی هست که تو را در پناه خود میگیرد و هدایتت میکند به سوی آنچه در پی آنی، و او میرفت به دنبال آن ندا اگرچه نمیدانست از کدام سو باید برود.
تا اینکه به کوهی رسید که بر فراز آن کوه بلند، صخرهای بود و او میخواست از آن کوه بگذرد و نمیدانست چگونه؟
به او گفته شد: حال باید پرواز
هفته گذشته، آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی موسوم به DARPA پروژه جدید را علام کرد، پروژه ای که ممکن است برای علاقمندان به دنیای هواپیما و کشتی آشنا باشد. هواپیمای دریایی Liberty Lifter که یک پرنده ترابری است قصد دارد تاثیر که هواپیماهای دریایی دوران اتحاد جماهیر شوروی مانند Caspian Sea Monster به منظور حمل بار به هزاران کیلومتر آن طرف تر استفاده کردند را مهار کند، پرنده هایی با قابلیت نشستن روی آب که در مسافت های طولانی در اقیانوس های هند و آرام به ت
دسته : علوم انسانی
تعداد صفحات : 25 صفحه فرمت فایل اصلی : pptx حجم : 4168 کیلوبایت
پاورپوینت پرواز زدگی یا جت لگ چیست
دید کلی : پاورپوینت پرواز زدگی یا جت لگ چیست شامل 25 اسلاید زیبا که با جدیدترین نسخه پاورپوینت طراحی شده و قابل ویرایش می باشد و برای دانشجویان کاربرد دارد .
توضیحات بیشتر و کامل همراه با لینک دانلود
کلمات کلیدی : پاورپوینت پرواز زدگی یا جت لگ چیست دانلود پاورپوینت پرواز زدگی یا جت لگ چیست پاورپوینت رایگان پرواز زدگی یا جت لگ چیست
دانلود پاورپوینت درس دین و زندگی 1 پایه دهم - درس دوم پر پرواز فرمت: پاورپوینت قابل ویرایش شامل: 40 اسلاید ***برای آگاهی بهتر از محیط این پاورپوینت می توانید در ادامه و گالری تصاویر تعدادی از اسلاید ها را بصورت عکس مشاهده نمایید*** این پاورپوینت جذاب، قابل ویرایش بوده و کاملاً منطبق با کتب درسی ت
دانلود پاورپوینت درس دین و زندگی 1 پایه دهم - درس دوم پر پرواز فرمت: پاورپوینت قابل ویرایش شامل: 40 اسلاید ***برای آگاهی بهتر از محیط این پاورپوینت می توانید در ادامه و گالری تصاویر تعدادی از اسلاید ها را بصورت عکس مشاهده نمایید*** این پاورپوینت جذاب، قابل ویرایش بوده و کاملاً منطبق با کتب درسی ت
پاورپوینت معادلات پرواز
عنوان پاورپوینت:دانلود پاورپوینت معادلات پروازفرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 68پاورپوینت کامل و آماده ارائهفهرست مطالب:ضریب پسانسبت منظری بالنسبت باریک شوندگی بالمعادلات حرکتنیروی رانش برای پرواز بدون شتابنیروی ر.
پاورپوینت معادلات پرواز
عنوان پاورپوینت:دانلود پاورپوینت معادلات پروازفرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 68پاورپوینت کامل و آماده ارائهفهرست مطالب:ضریب پسانسبت منظری بالنسبت باریک شوندگی بالمعادلات حرکتنیروی رانش برای پرواز بدون شتابنیروی ر.
درباره این سایت