نتایج جستجو برای عبارت :

مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی؟

فارسی (خوانداری) : درس ۶ اخلاق پسندیده
درس ۶ اخلاق پسندیده
 خود ارزیابی ص ۴۵
۱.چند مورد از آداب طعام خوردن را بیان کنید. شستن دست و دهان قبل از غذا ، بی صدا غذا خوردن ، تمام نکردن غذا پیش از دیگران ، استفاده نکردن از خلال دندان در جمع ، اگر غذا کم بود آن را به دیگران بخشید ، لقمه بزرگ بر نداشتن و .

۲.چرا کسی که جواب بهتری مي داند ، باید صبر کند تا پاسخ دیگران تمام شود ؟ برای احترام به کسی که در حال سخن گفتن است.

۳.چرا بیشتر خطاهای فرزند آدم بر زبان
 زندگی مثل یه سفر هست، در ایستگاهی که خوشحال نیستی زیاد وقت صرف نکنمن آموخته ام که مردم فراموش خواهند کرد شما چه گفتید، فراموش خواهند کرد شما چه کرديد، اما هرگز فراموش نمي کنند که چه حسی به آنها منتقل کرديد. انتقال دهند? مهر و محبت باشید تا جاودان بمانید 
به دو تا بغض مرا یک شبه مهمان کردي
خوب شد حال مرا مثل زمستان کردي
تا کویری شدم از تشنگی لب هایت
آمدی از دل شب خواهش باران کردي
هر چه مي خواست دلت با دگران بد بکنی
آمدی یک سره با این من بی جان کردي
تو اگر با دل من ميل وصالت کم بود
پس چرا قلب مرا این همه ویران کردي
و اگر بند دلت گیر دلی دیگر بود
از چه اینگونه مرا بی سر و سامان کردي
راز یک عمر جدایی و غم و فاصله را
گوشه ی دفتر شعرم زده ، پنهان کردي
مانده بودم که بمانم ، بروم یا چه کنم
آمدی مشکل یک عمر من
این دیالوگیه که این روزها تقریبا از همه ی داوطلب های کنکور، چه داوطلب های خودم و چه داوطلب هایی که در مدارس و جلسات گروهی  من رو مي بینند، مي شنوم.
این احساسیه که بیشتر کنکوری ها در این روزها دارند و فقط تو نیستی که فکر مي کنی همه ی درس هایی رو که تاحالا خوندی فراموش کردي.
رتبه1 کنکور امسال، قطعا از بقیه ی افراد،  این حس رو بیشتر داره.
دلیلش هم فقط خستگی و کم شدن انرژی و در نتیجه افزایش تفکرات منفیه نه واقعا فراموش کردن مطالب!
پس به این "احساس باط
موضوع انشا: گم شدن
یعنی گم شدن فقط این است که پلاک خانه ات را فراموش کني؟یا که ميشود در لابه لای خاطرات نیز گم شد؟؟؟به راستی گم شدن چگونه است؟؟من خیلی وقت است گم شده ام.در لابه لای تار موهایش.در عمق دریای طوفانی چشمانش.در مستی نگاهش.در گرمي دستانش.در آغوش بی منتش.در بخار چای آلبالویی دست سازش.آری من خیلی وقت است در او گم شده ام.شاید او نیز در من گم شده باشدنميدانم اما دلم آشوب است ازاین گم شدن ها،ميترسم.اگر دیگر پیدایش نشوم چه؟؟!ميتر
 
با خدمت منافقین (مجاهدین خلق) به صدام، گرای دقیق پناهگاه که صدها زن و بچه در آن پناه گرفته بودند، به هواپیماهای فرانسوی داده شد. با شلیک موشکی قوی که از دهانه هواکش وارد پناهگاه شد، ۷۷ تن زن و کودک و مردان سالخورده به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۳۸۸۳۲۷
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۴:۱۷ - 17March 2020
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حميد داودآبادی» رزمنده جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس در صفحه مجازی خود نوشت: ۳۲ سال پیش، ساعت ۱۴ روز چهارشنب
غم نبودن پدر جانکاه است و اندوهناک ووقتی پدر ميرود انگار خرابه نشین مي شویپدر تکیه گاهی است که بودنش انسان احساس غرور و آرامش را در خود دارد . وقتی درخانه است انگار همه دنیا در او خلاصه مي شود . و چه سخت است وقتی پدر نباشد . انهم وقتی که زود ازميان خانواده پر مي کشد . یقینا پرواز ملکوتی پدران مهربانی چون مرحوم شوهر خاله ام حاج رضا بیابانی و حاج رمضان بیابانی و حاج رضا مدرس ( رنجکش ) نیز سخت و غمگین خواهد بود . هیچ وقت مهربانی ها و احترام آن عزیزان
در دل و جان خانه کردي عاقبت     هر دو را دیوانه کردي عاقبت     ای ز عشقت عالمي ویران شده     قصدِ این ویرانه کردي عاقبت     من تو را مشغول مي کردم دلا     یاد آن افسانه کردي عاقبت     عشق را بی خویش بردی در حَرَم     عقل را بیگانه کردي عاقبت     دانه ای بیچاره بودم زیر خاک     دانه را دُردانه کردي عاقبت  
عشق را درسینه پنهان.کرده بودی ، دیدم .درقل بند وزندانش.کردي ، دیدم .عصرآدمهای کوکی هست و ، رباط .توهوایی شهر کشته بودی ، دیدم .اهل روستای جهانی هستم ، روبری پنجره .آه گلستان کرد بودی ، راهش را دیدم .بی قرارم مثل ابرهای بهاری ، در هوایت .تونوازشگر باران بودی ، جمالت دیدم .وقف دیدارجمالت کردم ، آئینه را .تومرا مي دیدی و ، منهم ترا دیدم .کاش ميشد مهمانم شوی ، برسفرام امشب .لعن شیطان و.خدارا شکرکنم ، تا ترا بینم .غرآ
دلم مي‌خواهد برایت بميرم.برای این حجم از عشقی که بین تو و پرودگارت موج مي‌زده است.برای  قشنگی هایت که آدم را دیوانه مي‌کند.
برای تو که از مدل‌ت خوشم مي‌آید.برای این که در عین حالی که در آمریکا، مهد افکار سکولاریست بوده‌ای، خدای دلت را هیج وقت گم نکرده‌ای.
برای این که چمران بودن‌ت را فراموش کردي  .و خودت را بابای همه ی بچه های جبل عامل کرده ای.
این هوای گرفته و داغان ، عجیب یکی مثل تو را کم دارد.
به بهانه ی سالگر شهادت‌ش.
#شمران_دلم
روش مطالعه درس عربی برای کنکور:درآزمون سراسری از درس عربی معمولا 25 تست مي آید که ضریب آن 2 است خیلی از داوطلبان از مطالعه این درس فرار مي کنند ولی باید بدانند که این درس تاثیر زیادی در نتیجه کنکور دارد.برای مطالعه عربی ترجمه توصیه مي شود پس از آنکه قواعد ترجمه را یادگرفتید شروع به زدن تست کنید و خلاصه نویسی را هم فراموش نکنید.پس از اینکه قواعد این درس را با جزوه یاد گرفتید توصیه ما این است که همه متن کتاب را اعراب گذاری کنید.در کنکور هم سوالاتی
داستان کوتاه فراموش نکنیم از کجا آمده ایم»

 
منشی رئیس با خود فکر کرد شاید برای گرفتن
تخفیف شهریه آمده اند یا شایدهم پسرشان مشروط شده است و مي خواهند به رئیس
دانشگاه التماس کنند.پیرمرد مؤدبانه گفت: ببخشید آقای رییس هست؟ » منشی
با بی حوصلگیپایگاه سلامت دانش آموزی لارستان
درخت - . !

درخت - اگر باد نبود چه ميکردم ، احساس ميکنم دیگر نميتوانم ادامه دهم . - نگران نباش ، چند بار است باد ميتواند زوزه بکشد یادت هست ؟- شاید ، . ! یادم نیست ، فراموش کرده ام ، نميتوانم بیاد آورم . شاید ، بگذار فکر کنم ، اولین بار که باد را دیدم و خواست زوزه بکشد و خود را محکم گرفتم ، ۱ ، بعد ۲ ، بعد ۳ ، بعد ۴ ،          . بعد ۲۱ ، بعد ۲۲ ، بعد ۳۰ ، بعد ۱۰۵ ، بعد ۲۰۶ ، بعد ؛ - چطور شد یادت مانده و اینقدر سریع بخاطر ميآوری ؟ - یادم نیس
انشاء با موضوع طعم بستنی یخی پایه هشتم صفحه ۶۲
مقدمه:زمانی که آفتاب سوزان عمود مي تابد و گرمای جان سوزش عرق را از تن روانه مي سازد تنها چیزی خنک مي تواند آتش سوزان وجودت را خاموش کند. چیزی مثل بستنی یخی.
تنه انشاء:بستنی یخی یکی از خوشمزه ترین لذت های زندگی است که از کوچک تا بزرگ همه برای آن مشتاقند و با آن خاطره های شیرین را در دفتر خاطرات خود رقم زده اند.
طعم دل پذیر خرد شدن تکه های یخ زده ی  ميوه زیر دندان ها لذت وصف ناشدنی را به همراه دارد که در
 من با خانواده بالا وقتی اول دبیرستان بودم، آشنا شدم. از لابه‌لای گفتگوی معلم المپیادمان آقای ميرزاخانی که توی عکس هم هست.سال بعد که اميرحسین هاشمي معلمان شد، بیشتر با این خانواده انس گرفتم. همشهری داستان برای من، یک معنا داشت، خواندن برای لذت. لذت فراموش شده‌ای که این مجله به آن جان مي‌داد. شهریور پارسال سرطان فساد و رانت‌خواری به این عضو زیبا حمله کرد و جانش را ستاند. حالا اما از خاکستر این ققنوس زیبا دو نوزاد روییده، مجله "سان" و مجله "ن
طبق عادته هرسالت باز داری ميای توخوابم
ميای که داغونم کني؟
چرا نزدیکه تولدت اینقدر حضورت تو زندگیم پر رنگ ميشه با اینکه الان خیلی ساله ندارمت؟
نميدونم حکمته این قضیه چیه که نميشه برا هميشه فراموش بشی
نميدونم چرا هنوزم منتظرم یه روزی برگردی
نه اینکه برگردی و باز یه چیزایی شروع بشه نه اینو نميخوام
فقط ميخوام یکباره دیگه روبه روی هم قرار بگیریم فقط برای یکبار
شاید اینجوری بشه که فراموش بشی برای هميشه
23تیرماه تولدته روزی که هیچوقت یادم نميره
هادی زمانی- امروزه هیچ برند موفقی بدون داستان اش وجود خارجی ندارد . در حقیقت این داستان ها و قصه های زیبا هستند که برند فرد یا سازمان را در دلها جای مي دهند و او را در ضميرناخودآگاه جامعه وارد مي کنند تا فراموش نشود.مهمترین نتیجه داستان ها فراموش نشدن و در یادها ماندن است. این موضوع در فرهنگ ایرانی تسلامي ریشه به قدمت تمدنت و تاریخ دارد. تقریبا تمام فرهنگ هنجارها و ارزش ها و باورهای ما از طریق داستان به دست ما رسیده است . زبان منطق الطیر، بوستا
یعنی من هرگز از تو خالی خواهم شد؟ فکر مي کردم از حجم ِ درونم کم شده ای. فکر مي کردم خودم باقی مانده ای از آن دو سال هستم که فقط خودم هستم! اما گاهی گم مي شوم ميان پر و خالی بودن. دست و پا مي زنم در قعر ِ یک بغض. گاهی از این هوا، نمي توانم نفسی فرو بدهم نمي توانم . و مرگ را به سختی به عقب هُل مي دهم که نیاید که کمي بیشتر دوام بیاورم مثل ِ یک ماهی در حال ِ جان دادن. نباید فراموش کنم لحظه هایی را که پودر شدم و مثل گرد من را توی هوا فوت کردي. باید سفت و س
مقدمه: دوران کودکی انسان دورانی شیرین و پر از خاطرات ثبت شده ایی است که با جرقه ایی کوچک آن را به دنیای شیرین پرت مي کند و غرق مي شود از لحظات شیرینش. جرقه ایی مثل طعم بستنی یخی.
تنه انشاء: بستنی یخی به تنهایی خاطرات بسیاری از پدر و مادر ها و پدربزرگ و مادربزرگ ها و حتی خود ما را تشکیل داده اند. دقیقا بعد از یک روز گرم تابستانی بعد از سپری کردن روزی سرشار از سختی و گرما، خوردن بستنی یخی صفایی دیگر دارد. طعم های مختلفی مثل پرتقالی و فالوده و طالبی
داستان مرد جوان و بلبل
به نام خدا
روزی مرد جوانی به باغ باصفایی رفت.فصل بهار بود و گل ها در باغ شکوفا  شده بودند.همه جا از عطر گل ها پرشده بود.بلبلان نغمه خوان در باغ آواز مي خواندند و از شاخه ای به  شاخه ی دیگر مي پریدند.یکی از بلبلان روی درختی نزدیک مرد جوان  درحال نغمه خوانی بود. آن  قدر با احساس مي خواند که متوجه  نشد مرد جوان دستش را به  سوی او دراز کرده و دارد او را مي گیرد.
مردجوان بلبل را در ميان دستانش گرفت و با خودش گفت:«
در خیلی از موارد مشاهده مي کنیم که یک کافی شاپ سالیان سال از یک منو استفاده مي کند، فراموش نکنید این یکی از بدترین کارهایی مي باشد که شما مي توانید انجام دهید.
 
رعایت نظم و گیج نشدن مشتری یکی از موارد بسیار مهمي مي باشد که باید در منو رعایت کنید، از شلوغ کردن منو با تصاویر مختلف جدا پرهیز کنید، البته منوی شما نباید خیلی هم ساده و بی روح باشد.
 
جدا کردن قسمت های مختلف خدماتی که شما ارائه مي دهید مثل لیست نوشیدنی ها، نوشیدنی های سرد، نوشی
برای امشب ساعت 3و نیم صبح بعد از خوندن زبانم حرف خاصی برای گفتن ندارم به جز اینکه چستر بهترین مردیه که تاحالا توی زندگیم دیدم .
همين الان یه آهنگ خیلی خوشگل دارم گوش ميدم و خیلی دلم ميخواد بفرستمش برای هانی . ما عادت داشتیم هميشه هر آهنگ خوبی که ميشنیدیم برای هم ميفرستادیم اما خب الان دیگه وضع فرق کرده و هميشه زمان که از نیمه شب ميگذره آدم دست به کارهای احمقانه ميزنه ، کارهایی که صبح نشده با پشیمونی بسیاری همراهه . و دلم نميخواد صبح نشده پشیمو
دیگه فکر نمي کنم اسمانم!
شاید یه چیزی  یه جای دورافتاده ته ته اسمون ها .
یه جای دور خییییلی دور   به اندازه 9 ميلیارد سال نوری دور از تو
یه جای فراموش شده
یه جای گمشده .
کاش هیچ وقت پیدا نميشدم!
کاش هیچ وقت پیدام نميکردي!
اما از حالا به بعد
ایکاروس  ی روایت ميکند قصه ی انچه گذشت و ميگذرد!!
 
 
 
 
فوتبال در انگلیس قصه‌‌ای جادویی دارد. برای بیش از یک قرن است که شنبه‌ها روز فوتبال است. در ابتدای قرن بیستم شنبه‌ها روزی شد که انگلیسی‌ها، دشواری‌های روزمره، هوای ابری و مرارت زندگی با درآمد‌های ناچیز را فراموش مي‌کردند و روی سکوها، کسالت روزگار را به فراموشی مي‌سپردند. اما این فقط مختص طبقه کارگر بود، طبقه متوسط و پر درآمد به تنیس و اسب‌دوانی گرایش داشت. در آن سالها مثل امروز فوتبال پرطرفدارترین ورزش انگلستان نبود طوری که تا مدت‌
موضوع انشا: خاطره ها
چه تکرار تلخ و بی رحمانه ای دارند،این روزها. برای دیگران روزهایشان تکرار ميشود،اما برای من تکراری.
نمي دانم،شاید اشتباه ميکنم.آخر من که از دلشان خبر ندارم.شاید پشت لبخند و سکوت آنها نیز همانند من ،خرمن ها آه و ناله انبار شده باشد.
امان از دست این خاطره ها.خاطره هایی که مجالی برای لذت بردن از حال و اندیشیدن به آینده را به ما نمي دهند.و به فراموشی سپردنشان نیز تا حدودی غیر ممکن است.
دلم ميخواهد در صبح یکی از همين روزهای تکرار
هفته اخر جامعه اهرا و شروع امتحانات پایان ترمخدایا شکرت که یه ترم دیگه هم بهمون توفیق دادی خدایا شکرت که منو به حوزه رسوندیخدایا شکرت که منو با معارف اهل بیت علیهم السلام اشنا کرديخدایا شکرت که در محیط پاک و با نشاط درس ميخونم.خدایا شکرت که خیلی چیزهای خوب رو برام اماده کرديخدایا شکرت که از اساتید معنوی بهره مندم کرديخدایا بهم توفیق عمل بده. خدایا ممنونتم. 
کتاب مثل و اصطلاح کردي در پاییز سال 1396، توسط انتشارات دینور، در شهر کرمانشاه منتشر شده که مشتمل بر 2796 مثل و اصطلاح ( ضرب المثل کردي کرمانشاهی، اصطلاح کردي کرمانشاهی و زبانزد کردي کرمانشاهی ) به گویش کردي کرمانشاهی و دیگر گویش های استان کرمانشاهان است.کتاب در دو مجلد جداگانه به نام کتاب ویژه و کتاب عمومي چاپ شده. کتاب ویژه مخصوص اهل تحقیق و دانشگاهیان است و علاوه بر متن ضرب المثل ها و اصطلاح های کردي کرمانشاهی، دارای شش مقاله تخصصی در مورد فر
قصه رفتار نیکان صفحه 17 کتاب فارسی 95-96

از
راه دوری آمده بود --- ازآن سوی بیابان ها-- ميخواست پیامبر (ص) راببیند
ومشکلش رابا اودرميان بگذارد--شنیده بود-- پیامبر(ص) خواهش کسی را رد نمي
کند--سر راه مسجد-- منتظر پیامبر (ص) ایستاد-- به او گفته بودند که پیامبر
(ص) برای نماز به مسجد مي آید--مرد -- نگران بود و با خودش فکر مي کرد  که
چگونه با پیامبر(ص) روبه رو شود--با خود مي گفت---- پیامبر--مرد بزرگی
است-- بسیار بزرگ--باید مواظب رفتارم باشم -- باید در حرف زدنم دق
به نام خدای مهدی (عج)


رهبر معظم انقلاب ؛ امام ای 83/12/24:این‌که ميبینید ملت ما بعد از بیست‌وشش سال مرگ بر امریکا» را فراموش نميکند، به‌خاطر این است که غفلت از توطئه‌ی استکبار جهانی همان، و اسیر توطئه شدن همان. در واقع مرگ بر امریکا»یی که مردم ما ميگویند، مثل همان اعوذ باللَّه من الشّیطان الرّجیم» است که اول هر سوره‌ی قرآن قبل از بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم» گفته ميشود. استعاذه‌ی به خدا از شیطان رجیم برای چیست؟ برای این است که ا
فکر ميکنم خوشبختم.
فکر‌ ميکنم.اگر تو بودی خوشبخت‌تر هم ميشدم.عشق ما بی‌مثال بود.ما دست همدیگر را در بدترین شرایط رها نکرديم.جنس عشق ما مثل لیلی و مجنون،افسانه ای نبود.ما دیوانه نبودیم اما دیوانه‌وار همدیگر را دوست داشتیم.ميخواستیم تا تهش با هم بمانیم ميخواستیم آخرین مرحله سخت امتحان زندگیمان را هم پشت سر بگذاریم اما دنیا زورش بیشتر بود.زورش بدجور به ما چربید.
پای رفتنم که ميان آمد،چشمهایم را بوسیدی و دستم را به دست سرنوشت دادی.دلیل ره

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

عربی دبیرستان و نکات کنکوری قاتــــــــــــــی & پاتــــــــــــــی karamooz مبل تختخوابشو اصفهان پردیس فایل تأویل آموزشي بک گراند مجله عمومی کاربران دانلود آهنگ جدید gkavirnegin