نتایج جستجو برای عبارت :

نان آدم بخیل را سگ میخورد

 
ما را مثل عقرب بار آورده‌اند ؛ مثل عقرب !ما مردم ، صبح که سر از بالین برمی‌داریم تا شب که کـپه مرگمان را می‌گذاریم ، مدام همدیگر را می‌گـَزیم !بخيلیم ؛ بخيل ! خوشمان می‌آید که سر راه دیگران سنگ بیاندازیم ؛ خوشمان می‌آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم .اگر دیگری یک لقمه نان داشته ‌باشد که سق بزند ، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جوَد ! تنگ نظریم ما مردم . تنگ نظر و بخيل ! بخيل و بدخواه . وقتی می‌بینیم دیگری سر گرسنه زمین می‌گذارد ، انگار خیا
سلام سلامصب بخیرررررررجونم براتون بگه که داستان قطع شیر شب نی نی جان از مدتها پیش ذهن منو قلقلک میدادخوب خیلی وخت بود که دندوناش در اومدن و شیر توی خواب دندونا رو مستعد پوسیدگی میکنه و این موضو شدیدا رو اصابم بودمخصوصا که نی نی جان من وختی شیر رو ول میکنه دیگه به هیچ وجه دهنشو باز نمیکنه که یه کمی آب بدم بهش اینقده سفت و سخت دهنشو میبنده و روشو میکنه اون طرف که کاری از دستم بر نمیاد گاهی میچرخوندمش که اب بدم بعد نميخورد و دمر میخابید و اگه خیل
سلطان به وزیرگفت۳سوال میکنم فردااگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.سوال اول:خداچه ميخورد؟سوال دوم:خداچه می پوشد؟سوال سوم:خداچه کارمیکند؟وزیر ازاینکه جواب سوالهارانمیدانست ناراحت بود.غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم.اینکه :خداچه ميخورد؟چه می پوشد؟چه کارمیکند؟غلام گفت هرسه را میدانم اما دوجواب را الان میگویم وسومی رافردااما خداچه ميخورد؟خداغم بندهایش راميخورداینکه چه میپوشد؟خداعیبه
مثل همه ی شب هایی که تا صبح بیدار مانده ام دم صبح حال عجیبی پیدا میکنم.حس میکنم قرار است فردا را دیگر نبینم و حس مبهمی به سراغم می آید.تلاش کردن برای درک کردن و استفاده بردن از هر روز مثل یک دور جهنمیست برای من.اینکه دوباره احساس کنی یک روز را از دست داده ای و فرصتت برای زندگی دارد به پایان میرسد و دویدن های هر روزت بیهوده بوده است.این ساعت ها از همیشه بیشتر برای خودم هستم.چون میدانم دیگر زنگی نیست و پیامی و حرفی .مطمئن تر میشوم که هر چه هست آسمان
همراه با کاپیتان نیل آرمسترانگ بودیم.فضاپیما بدجور تکان ميخورد و ما داشتیم به سمت ماه می رفتیم.چند دقیقه بعد روی ماه فرود آمدیم.کاپیتان از فضاپیما پیاده شد و هنگامی که قدم بر کره ماه می گذاشت گفت:این گامی کوچک برای بشر و پیشرفتی بزرگ برای بشریت است.»
ادامه مطلب
کتابهایی که در مدرسه میخوانیم به چه درد ما ميخورد ؟!
 
سلام عزیزانم!
بارها پیش آمده که از خودمان پرسیده ایم درسهایی که خوانده ایم به چه درد ميخورد؟
میدانم کتابهای درسی باید در راستای آموزش و پرورش باشد.
این پرورش درجهت خودشناسی، شناختن توانایبها و تستعدادها و پرورش آن باشد.
باید صفات خوب و بد آموزش داده شود تا دانش آموزان یادبگیرند، برای خوب بودن و خوب ماندن تلاش کنند تا جهان بهتری داشته باشیم
اما.
من اینگونه ندیدم
مدارک دانشگاهی هم
این داستان یک قهرمان نیست
داستان یک انسان عادی هم نیست
داستان کسی است که در بیشتر کارهای زندگی شکست ميخورد، فرصت و توان بلند شدن پیدا نمیکند و مانند همه ی ما غرق میشود
ولی او ضد قهرمان هم نیست
یک انسان خوب با تصمیمات و اقبالی بد
درست مثل بعضی از کسانی که هر روزه در کنارمان زندگی میکنند.
ادامه مطلب
دلم برای تخت خوابم  برای صدای بادی که به پنجره اتاقم ميخورد و من را یاد آلمان می انداخت، تنگ شده است. دلم برای پنجره اتاقم که میتوانستم نور چراغ های دور دست را از آنجا ببینم و به یاد شبهای آرام اروپا بیوفتم  تنگ شده است. برای تمام کتابهای کتابخانه ام و برای تمام آن لحظاتی که میتوانستم در تنهایی های خودم در مورد آینده ام رویاپردازی کنم و تصمیمات بزرگ بگیرم، دلتنگم.
برای تمام آن روزها دلتنگم.  
تابستون بود اوایل شهریور ماه موهام حسابی بلند شده بود از تو کوچه داشتم
با دوستم بازی میکردم خواهرم از بیرون تازه رسید در کوچه منو دید گفت علی
زود بیا تو کارت دارم ، منم گفتم حالا کار دارم بعد میام بعد از یه نیم
ساعتی رفتم تو خونه خواهرم گفت چرا گفتم بیا تو نیومدی؟ گفتم کار داشتم با
دوستم بعد رفتم پیش بابام نشستم پای تلوزیون خواهرم خیلی از دستم کفری شده
بود یه دفعه به بابام گفت بابا این علی و خیلی لوس کردی جواب حاضر شده
بابام هم طرف منو گرفت
ابو بصیر به امام باقر علیه السلام عرض می کند که امسال چقدر حاجی زیاد است وسر وصدا هم زیاد است.امام فرمودند:بل ما اکثر الضجیج واقل الحجیج.
یعنی چه قدر سر وصدا زیاد است ولی حاجی کم است.
بعد امام دست روی چشمان ابو بصیر کشیدند وابو بصیر نگاه کردند ودیدندکه اکثر مردم به شکل میمون وخوک هستند .ومومن در بین آنان مثل یک ستاره ای درخشان در شب تاریک است.
 
ابو بصیر به امام می گوید:بله راست گفتی،سر وصدا زیاد است و حج گزار واقعی کم است.بعد حضرت دعا کردند ودوب
ُلام یکی از آشنایانمون معلم هستند.
چک لیست این روزها یکی از دست و پا گیرترین چیزهای معلم ها شده و بجای آموزش و پرورش خود معلمها رو برای این کار مشغول کرده اند.
خلاصه توی اینترنت هست.
اما یه مجموعه چک لیست پایه پنجم ابتدایی رو که بنظر میاد بدرد سال 97-98 هم ميخورد توی یک فایل ZIP گذاشتم. امیدوارم مفید واقع بشود.
چک لیست پنجم ابتدایی 1397-98
معلم موضوع درس را میدهد شجاعت یکی از دانش آموزان آب فلفل حاوی 10 فلفل را ميخورد
یکی دیگر هم به دست شویی میرود و حال به هم زنی میکند ( مواد دفع شده را میخور.گندم دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
شنیدن داستان در رشد فرزندانتان تاثیر فراوانی دارد . به همین علت بهتر است ازکودکی برای آن ها داستان کوتاه کودکانه تعریف کنید . شنیدن داستان میتواند از لحاظ اخلاقی برنامه را برای کودک شما مشخص کند و به لحاظ رفتاری او را آماده برای ادامه زندگی و ورود به اجتماعی جدید کند . در واقع شنیدن داستان دستورالعملی برای زندگی او مشخص می کند و در تربیت او تاثیرگذاار است. به نوعی با خواندن داستان برای کودکتان ، او را روان درمانی نیز می کنید.یکی از داستان های
سلام وقت بخیر این داستان قدیمی رو خواستم باهاتون به اشتراک بزارم تا شما هم لذت ببرید این باز هم از خاطرات قدیمی منه. من دختری هستم مهربون‌و جذاب در عین حال کاریزماتیک و جذاب و خیلی ی و خیلی هم‌پولدار و خوش هیکلم و کمر باریک و هیکل ورزش کاری ( رقصنده میله هستم )دارم قدمم حدودا 174 و خیلی خوبم اووووووووف. من یک دوست صمیمی داشتم که خیلی خشن و اخمو بود همش با بقیه بد رفتاری میکرد و در عین حال از بقیه عین سگ کتک‌ميخورد. دوست صمیمی من چندبار ب
سلام من اینجا در خدمت شمام که یکی از خاطرات خیلی قدیمی ام رو براتون بنویسم تا شما هم لذت ببرید. من ی دختری هستم با قد 168 سینه های گنده و گرد و قلمبه و پوووستم که اووووووووووف سفید برفی. با ی پسری اشنا شدم اهل یکی از شهر های استان خودمون بود که انگل داشت و هرچی غذا ميخورد چاق نمیشد، پاهاش پرانتزی بود و خودشو داریوش صدا میکرد ( اسمش امیررضا بود).اون از من سو استفاده جنسی کرد و یک روز توی خیابون ب خوش  فرم و گردم دست درازی کرد.من که آدم کینه
دست در دست پدر ، از خانه خارج می شوم ، در را که می بندم ، نسیم خنکی ، چهره ام را نوازش میکند ، خواب را از سرم بیرون میکند و مرا متوجه محیط پیرامونم میکند. به سمت مدرسه که راه می افتیم ، با دیدن بچه گربه ای ، چشمانم برق میزند، به این فکر میکنم که کجا زندگی میکند؟ این خودروهایی که با سرعت های دیوانه کننده ، عبور میکنند ، آیا حواسشان به این گربه ی کوچک و بی آزار ، هست یا نه؟ دوقدم از خانه دور میشویم.، صدای ساییدن چیزی بر زمین ، مرا وادار میکند ، با چشم
بونژو .-.( سلام به فرانسوی )قبل رفتن به ادامه یه سوالی داشتم.بگین که فقط من نیستم که اسممو تو گوگل سرچ میکنم تا ببینم چی میاره:|||||وی هر دفعه که همین کار ا میکند ضدحال ميخورد*امیدوارم تنها نباشم:\.با عالم و آدم هم توی دنیای واقعی قهرم از صبح تو تختم ولو شدم:/فقط یه بار از اتاق در اومدم اونم به خاطر کارای ضروری:/ذخیره آب و غذا هم تو اتاقم دارم ها ها:/خو دیگه برین ادامه:/
 
توضیحات فایل:
دانلود پاورپوینت اخلاق اداری
کاربران گرامی ،این فایل حاوی مطالعه پاورپوینت با موضوع اخلاق اداری می باشد که در ۹۹ اسلاید قابل ویرایش تهیه و تدوین گردیده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از وبسایت خریداری و دانلود نمایید.
مروری برمطالب دوره:
مقدمه
معانی ومفاهیم اخلاق
انواع اخلاق
علم اخلاق و فلسفه اخلاق
رابطه اخلاق باسایرعلوم
فضایل و رذایل اخلاقی
رابطه اخلاق فردی ،خانوادگی،اداری واجتماعی
اخلاق کارگزاران
منشور اخل
یه تصمیمی گرفتم از اون تصمیما که تمام بدنا میلرزونه، دستات یخ میکنه مخت داغ به گه خوردن می افتی اما به هر قیمتی شده پاش میمونی. سخت ترین تصمیم زندگیم بود از تصمیمم راضی نیستم ولی ناراضی ام نیستم میدونم رو کل زندگیم تاثیر میذاره اما فعلا زدم زیر همه چیز برام مهم نیست چشمای متعجب بابا، پافشاری مامان، نگاه گیج خواهر بزرگه، حرفای عجیبه خواهر بزرگ تره، پیام  یه چس عقل نداری فاطمه، ایشالا نشه اونی که میخای نازگل،واکنش هدی ومامانش، صورت خانم تول
عشق.خون.مرگ سوزش پایان ندارد فقط میلرزم و دندانم هایم روی هم ميخورد  عرق نیز به دردم افزود است . هر لحضه عرصگق بر روی زخمم میرود و نمک را بیشتر در زخمم حل میکند . صدایی نمیدهم اما دیدم تار شده است و حس هایم در اثر سوزش ضعیف شده اند .نمیتوانم ایتحا بمیرم حداقل نه الان به چاقویی که با لاتر از دستم قرار دارد نگاه میکنم الان یا هیچوقت دگر . صدای افتادن قطرات خون بر روی زمین شبیه صدای باران است اما به لذت بخشی ان نیست  زهره به سمت سینی میچرخد و میخند
گفته بودم شبها میرم تو یه فست‌فود کار میکنم؟
یکی از این چراغهای سقف، پِرپِر میکرد. واقعا رو اعصابم بود . هم من و هم مشتریانِ گرامی. 
این گوشه، یه آقایی با کلاه کامواییِ قرمز با خط های راه‌راهِ آبی و یه نخِ بلند که یه منگوله بهش وصل بود و تا نزدیکای گردنش اومده بود، فلافل و اون گوشه، یه بابای دیگه با ریشهای اتو کشیده، همبرگر نوش جان میکردند.
ساعت نزدیکای 2 شب بود و مطمئن بودم دیگه مشتری نمیاد. پیچ‌گوشتی برداشتم و رفتم رو پنجه هام و تا جایی که ات
روزی ملا نصرالدین در خزینه حمام به خواندن پرداخت. آواز خود را بسیار نیکو و شیرین یافت. پس به نزد حاکم رفت و به او گفت هر آینه مهمان گرانقدری داشتی مرا خبر کن تا از آواز ملکوتی خود وی را مستفیض گردانم.
بعد از مدتی چند نفر مهمان حاکم شدند و حاکم خواست تا بساط سرور آنان را مهیا کند پس یاد ملا افتاد و به نوکرانش دستور داد تا وی را حاضر کنند.
ملا که آمد به وی گفت: بخوان.
ملا گفت: فرمان بده تا خزینه ای بیاورند.
حاکم گفت مردک چطور اینجا خزینه مهیا کنم؟ پس
1-بزرگان دین ما همواره به چه چیز تاکید داشتند؟
2-بزرگان دین ما زمان را مانند چه چیز می دانستند.
3-پیامبر اسلام در مورد عمر چه می فرمایند؟
4-حضرت علی درمورد استفاده از فرصت ها چه می فرمایند؟
5-چرا عمر مهم تر از پول ثروت است؟
6-مدیریت زمان یعنی چه؟
7-اهداف چند دسته اند؟نام ببرید.
8-اهداف کوتاه مدت یعنی چه؟
9-اهداف میان مدت یعنی چه؟
10-اهداف بلند مدت یعنی چه؟
11-برنامه ریزی یعنی چه؟
12-برنامه ریزی به شما چه کمک های می کند؟
13-موانع مدیریت زمان را بنویسید.

پا
انواع ضرب المثل ایرانی:
1- ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
2- ضرب المثل با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیكت !
3- ضرب المثل اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !
4- ضرب المثل اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !
5- ضرب المثل پیش از چوب غش و ریسه می رود
6- ضرب المثل بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد
7- ضرب المثل با پا راه بری كفش پاره میشه، با سر كلاه !
8- ضرب المثل به یكی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
9- ضرب المثل بمرگ م
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
علمای تاریخ اسلام عمری
تا حال از خود پرسیده اید
اگر نویسنده و کارگردانی تصمیم بگیرد داستان زندگی بعضی از صحابه پیامبر رحمت را براساس اسناد و مدارک اسلام عمری به تصویربکشند
قضاوت سایر ادیان درخصوص اسلام چگونه خواهد بود؟
صحابی پیامبرکه در جنگ ها فرار میکند و پیامبر را رها میکند
صحابی که در قبرستان یهودیان بدست سایر اصحاب پیامبر ،دفن میشود
صحابی که آنقدر در اشرافیت زندگی میکند که بعد از مرگش صد پو
در تاریخ۱۳۸۵/۲/۱۱ در شهرستان خرم آباد دختری به نام یاس به دنیا اومد.مامان یاس در تمام مدتی که یاس رو در وجودش بزرگ میکرد  براش نوشته هایی از دنیای بیرون دنیای یاس می نوشت.وقتی یاس به دنیا اومد پدر بزرگ و مادر بزرگش در حال زیارت خونه ی خدا بودند، اون ها از خدا میخواستند که یاس صحیح و سالم به دنیا بیاد و این اتفاق افتاد.یاس در ناز و  نعمت پدر و مادرش بزرگ شد وقتی چهار سالش بود، صبح زود بیدار میشد شال ها و کیف و کفش های مادرش رو برمیداشت میپوشید و ب
3طرز داستان پردازی در رمان وجود دارد.
1_شیوه نقالی یا حماسی.در این شیوه نویسنده تمام ماجرا را خود بیان می کند.
شیوه سروانتس در دن کیشوت وفیلدینگ در تام جونز.رایج ترین شیوه است.
2_خاطره نویسی.شخصی که درگیر ماجرا است خود داستان خویش را بیان میکند.
این شیوه محدویت پدید می آورد.در این شیوه نشان بیشتری از حقیقت به چشم
ميخورد.
3_شیوه ترسل.کل رمان به صورت نامه هایی باز گفته می شود که میان شخصیت های
خود رمان رد وبدل می شوند.ریچاردسون از آن بهره می برد.احسا
علم بهتر است یا ثروت
"علم از ثروت بهتر است چون ثروت به پایان می رسد ولی علم تمام نمی شود. انسان با علم باسواد می شود ولی با ثروت باسواد نمی شود. انسان با علم مهندس یا دوکتر می شود و می تواند کار کند. چون حضرت علی می گوید کار جوهر مرد است. ولی با ثروت نمی تواند مهندس یا دوکتر بشود. پدرم می گوید انسان ثروتمند بخيل و حریس است اما انسانی که علم دارد می تواند معلم بشود و به دیگران علم یاد بدهد. انسانی که ثروتمند است نمی تواند خوشبخت شود. مثل قارون ولی ان
یعنی میاد میشه  یه روری که  دوباره  روزگار روزگار بشه  اگر  دستهای منو  بگیری با هم بمونیم با هم  بخونیم  تا  سحر بیدار  بشیم وقتی تو پیشم  نیستی  همه  غمهای دنیا  توی دلم  هست نفرین به اون کسی که  بین ما  خط  جدایی کشیده .چرا  زمستونم بهار  نمیشه  شاید  اونی که  ما رو از هم جدا  کرده  به  درد  من و تو  دچار بشه تو نیستی  اما  صدات  هست صدات  قلبمو لرزونده کاش میشد به
انگار تقدیر بعضی ها این است که پل باشند.از آن پلهایی که مسیر های پر پیچ و خم شلوغ را، صاف میکنند و کوتاه.که هرکس به پستشان ميخورد میخواهد از رویشان عبور کند تا زودتر و بهتر به مقصدش برسد. و کاری ندارد که بعد از رفتنش، پل، چقدر تنها میشود.چقدر زخمی.و کسی حواسش نیست که این پل، چه جانی میکند که اینطور مقاوم باشد،و صبور،و آرام.که اگر میانه ی راهشان، خسته شود، خودخواه شود.اگر ترکی بردارد،بشکند، ویران شود.چه آدم هااز هم میپاشند.چه مقصدها بکر م

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

rasamhonarn ذهن زیبای من الان بخر تحویل بگیر باغ سپیدار دانلود نمونه سوالات انسان شناسی در اسلام پیام نور اینجا همه چی هست تعميرات يخچال گلسان فرید آقاجانی موسسه جوانه های امید و نشاط راستین Institute javanehay omid va neshat rastin سایت تفریحی آموزشی ملکا جان