نتایج جستجو برای عبارت :

نویسندش کیه

داستان : مرد قهوه چی مرد قهوه چی متوجه رفتار آشنای او شده بود، حتی از نشستن پیرمرد روی میزی که نزدیک پیشخوان بود و معمولا جز دوستان کسی از آن استفاده نمی کرد، کمی متعجب شده بود. جلو رفت و گفت: - سلام قربان، چی میل دارین؟ - سلام، همون همیشگی لطفا او کاملا متعجب شد و کمی فکر کرد، در عرض چند ثانیه تمام بستگان دور ، دوستان، همسایگان و حتی معلمهای دوران تحصیلش را هم دوره کرد ولی پیرمرد حتی به هیچ کدام از آنها شبیه هم نبود.- ببخشید آقا من شما رو به جا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

تکتا صدا rivermont مطالب اینترنتی پیش دبستان و دبستان غیردولتی پسرانه خِرَدوَرزان مطالب اینترنتی dastan-moorcheh text.maryam daastaneman عرشیـــــــــــــا ریاضــــــــــــی