نتایج جستجو برای عبارت :

کبوتران را فرمود

وقتی که امام (علیه السلام) به کوفه رسید، جوانی از اصحابش رغبت به نکاح کرد تا زنی را تزویج نماید. روزی آن حضرت، نماز صبح را گزارده، به یک فرمود: برو به فلان موضع که آنجا مسجدی است و بر یک جانب آن مسجد، خانه ای است که مرد و زنی در آنجا صدا بلند کرده اند، هر دو را نزد من بیاور.آن مرد رفته، زن و مرد را به نزد حضرت آورد، حضرت فرمود: امشب نزاع شما به درازا کشید؟ جوان گفت: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)! من این زن را خواستم و تزویج کردم، چون شب زفاف شد در خلو
سید بن طاوس در کتاب اقبال» از ابان بن محمد روایت کرده که سالى حضرت صادق علیه السّلام بحج رفت و در زیر ناودان خانه خدا ایستاده دعا فرمود. عبد اللَّه بن حسن در جانب راست، و حسن بن حسن در سمت چپ، و جعفر بن حسن‏  این سه تن فرزندان حسن مثنى پسر امام حسن مجتبى علیه السّلام میباشند.» پشت سر آن حضرت ایستاده بودند.
در این وقت عباد بن کثیر بصرى آمد و عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه!  ابا عبد اللَّه کنیه حضرت صادق علیه السّلام است.»حضرت در جواب وى سکوت فرمو
مردی عربی با داشتن یک ناقه (شتر ماده) به نزد رسول الله آمد و عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم)! این ناقه را می خری؟ حضرت فرمود: به چند درهم می فروشی ای اعرابی؟! عرض کرد: دویست درهم، پیامبر فرمود: ناقه تو قیمتش بیش از این است و پیوسته قیمت شتر را زیاد می کرد تا به چهارصد درهم رساند و از اعرابی خرید و پولها را در دامن اعرابی ریخت.مرد عرب مهار ناقه را بگرفت و گفت: ناقه از من است و در هم هم مال من است و اگر تو را بینه و شاهد هست، حاضر کن.در ای
استغفار دوای هردردیموضوع داستان : پند قرآنی✅مردى خدمت امام حسن مجتبى علیه السلام آمد و از قحطى و گرانى به آن حضرت شکایت نمود، پس حضرت به او فرمود: از خدا طلب آمرزش کن، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت از فقرو تهى دستى شکایت کرد، پس حضرت به او هم فرمود از خداوند (جهت گناهان خود) استغفارو طلب آمرزش نما، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت عرض کرد از خدا بخواه و دعا کن کهخداوند پسرى بمن لطف فرماید، پس باو هم فرمود: از خدا طلب آمرزش نما، پس ما(حضار مجلس) به آن حض
اصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) روایت کرده که پیغمبر خدا (ص)، به من فرمود: یا علی آیا می‏دانی معنی شب‏ قدر چیست؟ عرض کردم: نه یا رسول الله! پیغمبر (ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در آن شب به تقدیر و سرنوشتی که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازه‏گیری کرده، و در آنچه خدای عز و جل فرمان داد ولایت تو بود، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت.امام جواد از پدرش از پدران بزرگوارشان از امیر المومنان حضرت علی (ع) روایت کند که گفت: از رسول خدا (ص)
داستانکیونس نقاش، زیاد  نزد امام عسکری علیه ‏السلام می‏ آمد روزی ترسان و وحشت زده  وارد شد و عرض کرد: مولای من، خانواده‏ام را به شما می‏ سپارم.  حضرت فرمودند: چه شده است؟  عرض کرد: تصمیم گرفته‏ ام از این شهر کوچ کنم.  حضرت در حالی که تبسم بر لبانش بود فرمود: برای چه؟ عرض کرد: حاکم نگین انگشتر گران‏بهایی برایم فرستاده تا آن را حکاکی کنم و چون به این کار پرداختم، نگین شکست و دو نیم شد. او حتما مرا خواهد کشت. حضر
 نعمانى در کتاب غیبت» از مفضّل بن عمر نقل کرده که گفت‏
با گروهى در محضر امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم. حضرت (علیه السلام) فرمود: بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید.
در این حال من تصور کردم که مخاطب آن حضرت من نبودم. ولى حضرت به من فرمود:
اى مفضل! بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید. قسم به خدا! سالیان دراز خواهد گذشت، و آن چنان به دست فراموشى سپرده خواهد شد که خواهند گفت: او مرده است،
//












حضرت یوسف از بالاى قصر جوانى را دید كه با لباسهاى مندرس از كنار قصر عبور مى كرد، جبرئیل به حضرت عرض كرد: این جوان را مى شناسى ؟ حضرت یوسف فرمود: نه . جبرئیل فرمود: این همان طفلى است كه در گهواره به سخن آمد و نزد عزیز مصر به پاکدامنی و طهارت تو شهادت داد حضرت یوسف فرمود: او را بر من حقى است ، پس دستور داد، جوان را آوردند و امر كرد او را لباسهاى فاخر پوشانیدند و انعام زیاد در حق او ارزانى فرمود. با نگاه به این منظره جبرئیل به خنده آمد ! حضر
داستان اول:
گفت: برای من و خانواده ام دعا کنید.
فرمود: فکر کرده ای که برایتان دعا نمی کنم؟
آن هم وقتی که اعمالتان هر روز و هر شب بر من عرضه می شود.
 
درک مطلب برایش سخت بود.
 
امام رئوف رو کرد به او. فرمود:
قرآن را نخوانده ای؟! آنجا که فرموده:
عمل کنید که خدا و رسول و مومنانش کار شما را خواهند دید.
به خدا قسم مراد از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامان هستند.
 
قلب عبدالله بن ابان روغن فروش آرام شد.
حالا مطمئن بود که امام زمان اش هر روز و هر شب
مؤلف کتاب فرائد السمطین » در مورد راز گویی های امیر مؤمنان با رسول خدا و عمل به آیه شریفه نجوی » آورده است که: آن انسان والا، ده بار به حکم آیه مورد بحث عمل کرد و با پرداخت صدقه با پیامبر (ص) به گفتگوی خصوصی و رازگویی نشست و این پرسش های حکیمانه و پر راز و رمز را طرح نمود و پاسخ گفت:1- در مرتبه اول پرسید: ای رسول خدا! ویژگی وفا و وفاداری واقعی چیست؟ فَسألَ فی الاُولی: مَا الوفاءُ؟».آن حضرت در پاسخ فرمودند: وفا و وفاداری واقعی، عبارت از شناخت ذا
عده ای از اهل خراسان بر امام صادق (ع) وارد شدند. قبل از آنکه مسأله‌ای بپرسند. حضرت فرمود: من جمع مالا من مهاوش أذهبه الله فی نهابر»؛‌ هر کس مالی از راه غیر مشروع به دست آورد، خداوند از آن مال نفعی به او نمی‌رساند. فقالوا جعلنا فداک لا نفهم هذا الکلام»؛ گفتند: سخن شما را نفهمیدیم. حضرت (ع) به زبان فارسی فرمود: از باد آید بدم شود (باد آورده را باد ببرد). پس اهل اختلاس، رشوه، ربا، غش در معامله، احتکار، گران‌فروشی، تدریس و منبر بی‌مطال
داستان کودکانه جدید جواب لطیف
داستان کودکانه کوتاه : جواب لطیفامیر نصر احمد سامانی را، معلمی بود که در آن وقت که او خرد (کوچک) بود، او را قرآن تعلیم کردی، چوب بسیار زدی و امیر نصر پیوسته گفتی که هر گاه به پادشاهی رسم، سزای این معلم بکنم.
چون امیر نصر به پادشاهی رسید، شبی تفکر می کرد، از آن معلم خودش یاد آمد. همه شب در اندیشه انتقام او می بود. خادمی را بفرمود که از بستان ده چوب آبی (چوب درخت به) بیار.خادمی دیگر را فرمود: استاد را حاضر کن.خادم برفت و
داستان شهادت حضرت علی(ع)حال امام مؤمنان هر لحظه وخیم و وخیم‌تر می‌شد. گاهی بی‌حال شده و لحظاتی چشم های خدابین او بسته می‌شد و چون چشم می‌گشود می‌فرمود: به سوی رفیق بلند مرتبه كه بهترین جایگاه و نیكوترین منزلگاه امام است می روم!، بیست و یكم ماه رمضان سال چهل هجری از نیمه گذشته بود. امام (ع) فرزندان، خانواده و بستگان خویش را می‌دید كه اطراف بستر او با چشم های گریان نظاره‌گر كوچ او به سرای باقی بودند.امام پرهیزگاران هربار كه چشم می‌گش
شما اگر به رفتار کودک توجه کنید می بینید هی از شما (که Oracle باشید) سوال میپرسه که این چیه و اون چیه!
اگر دقت بفرمایید، سوالات پرت و پلا از شما می پرسه (Exploration). هر چی بچه بزرگتر میشه یاد
میگیره سوالات بهتری از شما بپرسه تا بدون سر رفتن حوصله شما و اعصاب خوردی (Question Budget)
به جوابی که می خواد برسه. این مسئله مهمی است که شما سوال خوب بپرسی،
چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: و حسن السؤال نصف
العلم؛ خوب پرسیدن نیمی از علم است» و حضرت علی (ع
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
مثل شجره طیبه
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من شجره ام و فاطمه شاخه آن ، علی عامل باروری آن ، حسن و حسین میوه ، و دوستداران آنان از امتم برگهای آن درخت باشند.
سپس فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا به راستی برگزید، آنان در بهشت جاودان می باشند.
و نیز آن حضرت فرمود: من شجره و علی شاخه و فاطمه عامل باروری و حسن و حسین میوه و شیعیان ما برگ می باشند، و هرگاه كه درخت می روید، برگهایش فرو می ریزند.
سپس فرمود: سوگند به
حضرت علی بن موسی الرّضا (ع) به نقل از پدران بزرگوارش (علیهم السلام) حکایت میفرماید: روزی امیرالمؤ منین علی (ع) فرمود: زمانی که در کنار پیامبر اسلام (ص) ، به همراه دیگر اصحاب مشغول کندن خندق بودیم ، فاطمه زهراء (س) بر ما وارد شد و قطعه نانی را که همراهش بود، تقدیم پدرش پیامبر خدا کرد. پیغمبر خدا (ص) خطاب به دخترش کرد و فرمود: این نان را از کجا آورده ای ؟ فاطمه زهراء (س) اظهار داشت : مقداری نان پخته ام ، یک قرص نان را سهم حسن و حسین کنار گذاشتم و این مقدار
 ابوهاشم جعفری می‌گوید: مشکل مالی داشتم نزد امام هادی(علیه السلام)رفتم. امام فرمود:کدام‌یک از نعمت‌های خدا را شکر میکنی؟
پاورپوینت کبوترخانه چاپارخانه
کبوتر خان یا کبوتر خانه محلی است که کبوتر در آن آشیانه می سازد. برج کبوتر چنین تعریف شده است: " در ایران رسم است که عمارت بلند چشمه چشمه در صحرا می سازند و آن خاصه برای کبوتران است. موسوم به برج کبوتر" مصالح و متد ساخت .
روزى حضرت عیسى (ع) در سفرى، همراهى پیدا كرد. آن دو پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند. به دهكده‏اى رسیدند و حضرت به آن مرد همراه خود فرمود باید نانى‏تهیه كنیم. آن مرد پذیرفت كه تهیه نان با او باشد. حضرت مشغول به نماز بود كه آن مرد سه قرص نان آورد و مقدارى صبر كرد تا نماز حضرت به پایان رسد. چون مقدارى طول كشید، یكى از نانها را خورد. بعد حضرت پرسید قرص دیگر نان چه شد؟ او گفت: همین دو تا بود. پس از آن مقدارى راه رفتند تا به چند آهو برخوردند، حضرت یكى از آنه
ابوحمزه ثمالی می گوید: از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) پرسیدم: اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟
فرمود: بلى!
عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (علیه السلام) قائم نامیده شده است؟
فرمودند: هنگامى که جدّم امام حسین علیه السّلام کشته شد فرشتگان گریستند و ضجّه زده و به درگاه الهى نالیده و گفتند: اى خدا و اى سرور ما آیا از کسى که برگزیده و فرزند برگزیده و بهترین خلق تو را کشته غافل هستى؟
خداى عزّ و جلّ به ایشان وحى نمود: اى ملائک
حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشاننقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.به گزارش مشرق، ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (
روزى حضرت عیسى (ع) در سفرى، همراهى پیدا كرد. آن دو پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند. به دهكدهrlm;اى رسیدند و حضرت به آن مرد همراه خود فرمود باید نانىrlm;تهیه كنیم. آن مرد پذیرفت كه تهیه نان با او باشد. حضرت مشغول به نماز بود كه آن مرد سه قرص نان آورد و مقدارى صبر كرد تا نماز حضرت به پایان رسد. چون مقدارى طول كشید، یكى از نانها را خورد. بعد حضرت پرسید قرص دیگر نان چه شد؟ او گفت: همین دو تا بود. پس از آن مقدارى راه رفتند تا به چند آهو برخوردند، حضرت یكى از آن
روزى حضرت عیسى (ع) در سفرى، همراهى پیدا كرد. آن دو پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند. به دهكدهrlm;اى رسیدند و حضرت به آن مرد همراه خود فرمود باید نانىrlm;تهیه كنیم. آن مرد پذیرفت كه تهیه نان با او باشد. حضرت مشغول به نماز بود كه آن مرد سه قرص نان آورد و مقدارى صبر كرد تا نماز حضرت به پایان رسد. چون مقدارى طول كشید، یكى از نانها را خورد. بعد حضرت پرسید قرص دیگر نان چه شد؟ او گفت: همین دو تا بود. پس از آن مقدارى راه رفتند تا به چند آهو برخوردند، حضرت یكى از آن
از میمون بن مهران مروی است که گفت : نزد امام حسن علیه السلام نشسته بودم که مردی آمد و گفت: ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله فلان شخص از من طلبی دارد ولی من پولی ندارم، برای همین او می خواهد مرا حبس کند.امام فرمود: در حال حاضر مالی ندارم که بدهی تو را بدهم. او عرض کرد: پس شما کاری کنید که او مرا زندانی نکند.امام در حالی که در مسجد مشغول عبادت (اعتکاف) بود، کفشهای خود را به پا کرد . من گفتم ای فرزند رسول خدا مگر فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید (و
درخت نماد آبادانی و شاخص سبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث تلطیف هوا و موجب آسایش و رفاه مردم و صفا و پاكی طبیعت می باشد.
در دین مقدس اسلام، بنابر آیات و روایات و سیره معصومین (ع) می توانیم به نقش و اهمیت این نعمت و موهبت عظیم پروردگار عالم پی ببریم.
بر اساس آیات قرآن، یكی از مواهب و نعمت های خداوند در آخرت و یكی از ویژگی های بهشت كه در آیات كریمه و روایات شریفه بارها به آن اشاره شده است، درخت می باشد: در بهشت باغ هایی وجود دارد كه از زیر درختانش نه
روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟
خداوند فرمود: ای موسی!  می‌دانم که تو می‌خواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی. و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را می‌دانی. این سوال از علم برمی‌خیزد. هم سوال از علم بر می‌خیزد هم جواب. هم گمراهی از عل
روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟
خداوند فرمود: ای موسی!  می‌دانم که تو می‌خواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی. و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را می‌دانی. این سوال از علم برمی‌خیزد. هم سوال از علم بر می‌خیزد هم جواب. هم گمراهی از عل
" توکل"

گویند در زمان یکی از پیامبران خشکسالی پیش آمد! آهوان در دشت، خدمت پیامبر رسیدند که ما از تشنگی تلف می شویم و از خداوند متعال درخواست باران کن!
پیامبر به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!
خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،
پیامبر هم برای آهوان جواب رد آورد!
تا اینکه یکی از آهوان داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه رود، به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!
آهو به بالای کوه
زكریا مى‏گوید مسیحى بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‏مكه رفتم، خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانواده‏ام مسیحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‏كنم، زیرا پدر و مادرم جز من كسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوك مى‏خورند گفتم نه، با خوك تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آ
داستان هایی از   مهمانی در اسلام. بر اساس روایات1. مقابله به مثلبه نقل از ابو الاحوض، از پدرش: ( به پیامبر ) گفت: ای پیامبر خدا:  بر مردی می گذرم و او مرا مهمان نمی کند وا زمن پذیرایی نمی نماید. سپس او بر من می گذرد .  آیا مقابله به مثل کنم  یا از او پذیرایی نمایم؟فرمود از او پذیرایی کن.2.خانه وسیعآن گاه که به عبادت علائ بن زییاد حارثی رفت و چشمش به خانه کسترده او افتاد: این خانه فراخ در دنیا به چه کار تو می آید. وقتی در آخرت به چنین خانه ای محتاج تری؟

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

سلمان نقره کار گروه آموزشی وصال pdfco دبیرستان پسرانه شاهد شهرستان بروجرد(دوره دوم) مطالب اینترنتی مطالب اینترنتی پنگوئن خانم :) خدمات فنی زندگی،ساختنی است!!! دارالترجمه رسمي مطهري186