نتایج جستجو برای عبارت :

کلاهش پشم ندارد

حدسم درست بود از اوّل، زن حال انتظار ندارد
مهمان نیاورید برایش؛ این خانه خانه‌دار ندارد
دیوار پیچ‌پیچ تخیّل، دیگر به گِل نشسته مخاطب!
حتا به قدر رنگ گُلی هم، از حرمتِ بهار ندارد
نه شاعرم نه زن نه اقلاً یک تن میان این‌همه تنها
اصلاً بدم می‌آید از این‌جا ـ این حس هم اعتبار ندارد ـ
باور نمی‌کنی به چه میزان، زشت است این عدالتِ ویران
از ری بگیر تا به شمیران، زن با کسی قرار ندارد
تند از کنار آینه رد شد، تا حس کند هنوز جوان است
زیرا که روبه‌روی و
داستان کوتاه
روی برف ها
برف تا زیر زانویش می رسید. شب از پشت ماه می تابید و سفیدی برف چشم ها را آزار می داد . هم شب بود و هم نبود. عینکش را بخار گرفت، دیگر حوصله نداشت، آن را برداشت و در جیب کتش گذاشت. سرما از نوک انگشتانش رویده و تا آرنجشش را کرخت کرده بود. دماغش را حس نمی کرد ، و مژه هایش با هر بار پلک زدن به یکدیگر می چسبیدند.
تا روستا خیلی مانده بود، این را از مترسک فهمید. مترسک با دستان باز روستا را نشان می داد. کلاهش روی صورتش افتاده بود و مثل هم
ضرب المثل های رایج در عشایر  ایل باصریخر نخریده آخوره نبند دست،دست را می شوید و دست صورت رابار کج به منزل نمی رسدتا کور بخواد یراق کنه عروسی سرِبارون نیامده نمد تر به کول نگیرمن از آسیاب می آیم کلاه تو آردی هست!کهره بز لنگ گله ای نمیشهدندونم تو پشمم گیر کردهاگر میخوای خاکی به سرت بریزی برو رو تل بلندتلی بتومبه گودی پر میشهنونم جو گوشم خونه ما پیریم نه خدا بخیلراه به رفیق خوشهسگ سیاه و سفید ندارهسگ زرد برادر شغالهکاچی به از هیچیهبا خرما خرما
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :یکی بودهنوزم هستخدایا همیشه باشد…مرخصی ندارد حتی وقت استراحت نداردحقوق و مزایا نداردبیمه نداردترفیع و پست و مقام ندارداستعفا یا اخراج شدن نداردبازنشستگی و از کار افتادگی هم نداردبا این حال دوست داشتنی‌ ترین شغل دنیاست ،عاشق تو بودن…
 قصه دارا و سارا دارا امید ندارد بر سر سفر نان نداردسارا غمگین خسته دیگر اشکی نداردشهر غمگین خسته درد عجیبی داردشب سرد و یخ بسته سوز عجیبی داردگل های باغچه یخ بسته نای غنچه نداردعجب دردیست در سینه دارا بهار نداردای جنگل سبز و بیشه چرا خزان گشتیسبزی درختان کجاست چرا به خواب رفتینه ساز نه آواز قناری پیداست نه چشمه های زلالاز آسمان افسوس از یک قطره باران  ، فقط اشک باریددیو سپید درد بند اکنون هزار پاره گشتهدر زیر پای این دیو اکنون روده
گاو ما ما می کردگوسفند بع بع می کردسگ واق واق می کردو همه با هم فریاد می زدند حسنک کجاییشب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم د
به نام خدا
روزی روزگاری مرد کشاورزی در مزرعه مشغول آبیاری بود.در همان وقت شاهین زیبایی که برای شکار یک خرگوش به زمین نزدیک شده بود، در دامی افتاد که مرد کشاورز برای به دام انداختن  یک گراز وحشی که هر شب مزرعه ی او را لگدمال می کرد،کار گذاشته بود.
شاهین بیچاره جیغ می کشید و می خواست  فرار کند اما نمی توانست. مرد کشاورز صدای شاهین  را شنید،به  طرفش آمد و همین که پروبال زیبای او را دید دلش به  رحم آمد و او را آزاد کرد.
شاهین آزاد شد و ب
روزی روزگاری در جعبه ای  دو پسر یک عروسک پیدا کردند که داخل جعبه بود  آن را برداشتند و آوردند بیرون ناگهان عروسک شروع به حرف زدن کرد  دو پسر اول ترسیدن وبا خود گفتن ترسی ندارد یک عروسک عادی است  ویکی از پسرها گفت جن زده است دست نزن دوستش گفت  جن زده  وجود ندارد و عروسک بلند شد گفت یک دست  ps4 بزنیم 
نویسنده:آرسام بصیرزاده داستان
داستانک/ مشکل توست به ما ربطی ندارد!       اخبار مشهد/ موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید،به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.ماری در تله افتادو زن مزرعه دار را گزید؛از مرغ برایش سوپ درست کردند؛گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند؛گاو را برای مراسم ترحیم کشتند؛و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می‌کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می‌کرد!
سرنوشت تنهایی ان  سوی میزمرد کلاه دار وارد شد . صدای خروسی که با باز شدن در همه ی سرها را بر میگرداند درفضا پیچید و او در دل برای هزارمین بار به کسی که این وسیله ی مزخرف را اختراع کرده فحش داد.اول نگاهی به اطراف انداخت دو میز چهار نفره سه میز دو نفره و یک میز شش نفره را زیر چشمی پایید سپس سرش را برگرداند و  به مرد جوان پشت بار نگاه کرد .مرد جوان دو ماهی می شد جایش را با مرد پیر جلیقه پوش پنجاه ساله ی همیشگی پشت بارعوض کرده بود. گر چه مردی که کلاه دا
حاج سمیه نشسته گوشه ی ایوان، ظل آفتاب، شعر می‌خواند و نخود لوبیاهای آش پشت پای محسن را پاک می‌کند. بین شعر خواندنش، به من چشم غره می‌رود که یادم نرود چقدر از دستم کفری است که خودم را تکان نمی‌دهم چارتا دانه سبزی پاک کنم(چهار کیلو). من را خیلی تیتیش بار آورده‌اند، حاج سمیه فکر می‌کند. چپ و راست سقلمه می‌زند که هم سن های تو یک دوجین بچه دارند بزرگ می‌کنند، چرا همه اش لش افتاده ای اینور و آنور. حالا، جای شکرش باقی است، از اینکه مهمان می‌آید حا
آموزگار به دانش آموزان گفت کتابهای خود را باز کنید و از روی درس حسنک کجایی بخوانید. یکی از دانش آموزان شروع به خواندن کرد:گاو ما ما می کرد. گوسفند بع بع می کرد. سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود . حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آمد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنک دیگر
هدی بهلولی/ معلم- باید بپذیریم که محیط مدرسه برای دانش آموزان شاد نیست. البته این به معنای آن نیست که محیط مدارس ما غم زده است اما با فضای شاد هم بسیار فاصله داریم. مدارس و محتوای کتاب های درسی بسیار خسته کننده است و هیچ ارتباطی با جامعه و زندگی دانش آموزان ندارد. دانش آموزان ساعت ها در یک فضای بسته نگه داشته می شوند و ساعت ها و زنگ های تدریس هم پشت سر هم است حتی ساختمان مدارس فرسوده است و هیچ جذابیتی برای دانش آموزان ندارد. شما در مدارس غیردولت
اگر درد آدم فقط عشق بود و حوا تنها بهانه ی زندگی، هر ثانیه؛ نفس نفس روح تازه می شد. عشق جوانه می زد و درخت به درخت یکی پس از دیگری از آسمان خبر می داد.  
امروز درخت های سر بر افراشته، مدفون به زیر خاک اند ؛ نه از آدم خبری ست و نه حوا!  عشق هم یک گنبد مینای بزرگ در خیالات و اوهام که قالیچه ی سلیمان به دورش می چرخد.  
دیگر کفن کفن، کفاف ریشه نمی دهد وقتی عشق خیال پنهان شدن به سر دارد. " در عجبم"!  کجای این نفس مانده ایم که روح خیال تازه شدن ندارد؟  
کوه
ابتدا فیلم را مشاهده کنید. قسمت اول:۱-ماهی مرکب (موجودی که در فیلم، زامبی پیگمن سوار آن است(همان موجود صورتی) توانایی پرش ندارد. به همین دلیل نتوانست از مابع اول بگذرد.این قسمت غیر از نکته ی بالا، نکته ی دیگری ندارد. بنابراین به سراغ قسمت بعد می رویم.قسمت دوم:۱-به نظر من، به خاطر این که مونستر ها در شب احظار می شوند، به خاطر همین ناراحت اند که هیرو در آن ساعت کلاس برگذار کرده است.۲- ویدر اسکلت دارای دمنج(قدرت) زیادی است. به خاطر همین توانست در را
سؤالات مسابقه هفته شانزدهم3بهمن98 همراه باجواب
13213:از چپ به راست
الف.ج.ب.الف.ج:از راست به چپ
 
1- حضرت علی علیه‌السلام فرمود: اگر خداوند، شریکی می داشت:
1) او نیز پیامبرانی می‌فرستاد
2) او نیز جهانی می‌آفرید
3) او نیز نادیدنی بود
2- انسجام و هماهنگی اجزای جهان، نشانه‌ی چیست؟
1) علم و قدرت آفریدگار
2) یکتایی آفریدگار
3) هر دو مورد
3- آیه 11 سوره شوری بر چه امری تأکید می‌کند؟
1) خداوند همتا و شریکی ندارد
2) خداوند مثل و مانندی ندارد
3) خداوند همسر و فرزندی ن
آموزش رسم الخط لری پاپریک (ڤانوم نهاڌن تورهؽل لوری پاپریک) درس یازدهم : کاراکتر که در لوریتین با نشان می دهیم: این صدا در بالاگریوه ای, میوندی, لکی,ثلاثی و برخی کلمات لری جنوبی وجود دارد. نکته مهم:لطفا آن را با اشتباه نگیرید اولا در همه شاخه ها و گویش ها وجود ندارد و این که هر صدای او هم نیست.این صدا در فارسی وجود ندارد ولی در گستره وسیعی از زاگرس وجود دارد مثلا در کردی هم وجود دارد که در خط کردی آن را با واو دونقطه نشان می دهند نه واو سه نقطه> چ
✍️ روزی بهلول داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.
1️⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
2️⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
3️⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت
مـیلـیـون‌ها بـار تا به حال شنیده‌اید: ورزش کردن برایتان خوب و یـکـجـا نشـسـتن و تلویزیون تماشا کردن برایتان بد است. امـا در کـنـار ایـنـکـه به شما کمک می‌کند تا کالری بیشتری سوزانده و خوش اندام‌‌تر شوید، چه فواید دیگری دارد؟ در ایـنجـا می‌خواهیم فواید مهم ورزش کردن را برای شما بازگو کنیم.    آمادگی جسمانی خوب می‌تواند به شما کمک کند که از اوقات فراغت بیشتر لذّت ببرید. فردی که بدنی متناسب و ورزیده دارد، کمردرد ندارد، فشار خون بالا ندا
داستان کوتاهی از چخوف: نامزد و پدرجان عروس
– شنیده‌ام، که شما زن می‌گیرید، پس چه وقت سور کلوخ اندازان دوران جوانی خودتان را خواهید داد؟
میلکین سرخ شد و جواب داد:
– از که شنیده‌اید، که من زن می‌گیرم/ کدام احمق چنین چیزی به شما گفته است؟
– همه می‌گویند، از تمام قرائن هم این‌طور معلوم است… لازم نیست پنهان کنید، بابا جان… شما خیال می‌کنید ما از هچ‌جا خبر نداریم، ولی ما همه چیز را می‌بینیم و از زیر و زبر کار خبر داریم، هه-هه-هه- … از تمام قر
شیرین ترین داستان در باره پدر از زبان سعدی
حکایت از سعدی در باره پدر
همی یادم آید ز عهد صغر
که عیدی برون آمدم با پدر
به بازیچه مشغول مردم شدم
در آشوب خلق از پدر گم شدم
برآوردم از بی قراری خروش
پدر ناگهانم بمالید گوش
که ای شوخ چشم آخرت چند بار
بگفتم که دستم ز دامن مدار
به تنها نداند شدن طفل خرد
که نتواند او راه نادیده برد
تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر
برو دامن راه دانان بگیر
مکن با فرومایه مردم نشست
چو کردی، ز هیبت فرو شوی دست
به فتراک پاکان درآوی
شیرین ترین داستان در باره پدر از زبان سعدی
حکایت از سعدی در باره پدر
همی یادم آید ز عهد صغر
که عیدی برون آمدم با پدر
به بازیچه مشغول مردم شدم
در آشوب خلق از پدر گم شدم
برآوردم از بی قراری خروش
پدر ناگهانم بمالید گوش
که ای شوخ چشم آخرت چند بار
بگفتم که دستم ز دامن مدار
به تنها نداند شدن طفل خرد
که نتواند او راه نادیده برد
تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر
برو دامن راه دانان بگیر
مکن با فرومایه مردم نشست
چو کردی، ز هیبت فرو شوی دست
به فتراک پاکان درآوی
شیرین ترین داستان در باره پدر از زبان سعدی
حکایت از سعدی در باره پدر
همی یادم آید ز عهد صغر
که عیدی برون آمدم با پدر
به بازیچه مشغول مردم شدم
در آشوب خلق از پدر گم شدم
برآوردم از بی قراری خروش
پدر ناگهانم بمالید گوش
که ای شوخ چشم آخرت چند بار
بگفتم که دستم ز دامن مدار
به تنها نداند شدن طفل خرد
که نتواند او راه نادیده برد
تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر
برو دامن راه دانان بگیر
مکن با فرومایه مردم نشست
چو کردی، ز هیبت فرو شوی دست
به فتراک پاکان درآوی
شیرین ترین داستان در باره پدر از زبان سعدی
حکایت از سعدی در باره پدر
همی یادم آید ز عهد صغر
که عیدی برون آمدم با پدر
به بازیچه مشغول مردم شدم
در آشوب خلق از پدر گم شدم
برآوردم از بی قراری خروش
پدر ناگهانم بمالید گوش
که ای شوخ چشم آخرت چند بار
بگفتم که دستم ز دامن مدار
به تنها نداند شدن طفل خرد
که نتواند او راه نادیده برد
تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر
برو دامن راه دانان بگیر
مکن با فرومایه مردم نشست
چو کردی، ز هیبت فرو شوی دست
به فتراک پاکان درآوی
مدیر مدرسه ای در کلکته هندوستان، این نامه را چند هفته قبل از شروع امتحانات برای والدین دانش آموزان فرستاده است:

والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما به زودی آغاز می شود.
من می دانم شما چقدر اضطراب دارید که فرزندانتان بتوانند به خوبی از عهده امتحانات بر آیند.
اما لطفا در نظر داشته باشید که در بین این دانش آموزان یک هنرمند وجود دارد که نیازی به دانستن ریاضیات ندارد.
یک کارآفرین وجود دارد که نیازی به درک عمیق تاریخ یا ادبیات انگلیسی ندارد.
یک مو
‍۱. چرا انسان نمی تواند تنها زندگی کند؟۲. یکی از مهم ترین نیازهای ما است.۳. چرا انسان به دوستی و برقراری ارتباط و محبت نیازمند است؟۴. فواید یک دوست خوب را بیان کنید. (4 مورد)۵. چرا انتخاب دوست یک موضوع مهم است؟۶. آیا هر فردی را می توان برای دوستی انتخاب کرد؟ توضیح دهید.۷. سفارش امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) در مورد دوستی چه بود؟۸. حضرت علی (ع) چه معیارهایی را برای انتخاب دوستی مهم دانسته اند؟۹. بنا به گفته ی حضرت علی (ع) چرا باید کسی را برا
س971 - اگر کادویى دریافت کرده که فعلاً به آن کادو نیاز
ندارد؛ بلکه در آینده، مثلاً دو سال دیگر مورد احتیاج مى‌شود، آیا باید خمس
این کادو را بدهد؟
 



ج - در صورت نیاز خمس ندارد، اگر آن موقع نمى‌تواند تهیه کند.
صفحه 26بیت1دوره جوانی دوره کار و شایسته بودن است دوره/ غرور و خیال بافی نیست.بیت2دوره/ جوانی مثل کالایی است که وقتی ان را از دست دادی در بازار همچین کالای گرانبهایی وجود ندارد.بیت3دوره/ جوانی را با ارزش بدان و به جز راه حقیقت و درست را جست و جو مکن زیرا فرصت یک بار است و بار دیگروجود نداردبیت4از راه راست بر راه کج منحرف نشو وقتی(برای رسیدن به مقصود) در وجود دارد دیگر نیاز به(کج روی وانحراف)دیوار نیستبیت5بردباری و تلاش را از انسانهای ازاده و جوانمر
هانیه لواف روانشناس و مشاور درباره کودکانی که نمی‌توانند در جایی ثابت درس بخوانند، اظهار کرد: ابتدا باید علت اینکه فرزندمان نمی‌تواند یک جا بشیند و درس بخواند را ریشه یابی کنیم.
این روانشناس بیان کرد: گاهی اوقات علت آن می‌تواند بیش فعالی از نوع پرتحرکی باشد که کودک نمی‌تواند یک جا بنشیند و علاوه بر آن رفتارهایی مانند وسط حرف پریدن و عدم رفتار نظام‌مند دارد.
وی افزود: اختلال یادگیری نیز می‌تواند عامل این رفتار کودکان باشد، چراکه باعث دل
پارافریز یا بازنویسی مقاله برای دانشجویان از اهمیت بالایی برخوردار است. هیچ کس تقلید و کپی برداری را دوست ندارد و اگر این کپی برداری در حوزه علمی اتفاق بیافتد به معنای سرقت ادبی خواهد بود و بعضا پیگرد قانوی هم خواهد داشت. این مسئله هنگامی اهمیت پیدا می کند که خواسته باشید مقاله ای انگلیسی برای ژورنال های خارجی ارسال کنید.
با پیشرفت علم تقریبا هیچ موضوعی وجود ندارد که قبلا درموردش مطلبی نوشته نشده باشد، تنها تفاوت در جزئیات موضوع و جمعیت مو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

فروشگاه فایل زویا دیدگاه یک مسلمان مذهب شناسی akhgoodschool کیمیا pooni ذهن زيبا دانلود مقاله ، کتاب ، جزوه و تحقیق دانستنی ها موزیک فا