نتایج جستجو برای عبارت :

درمانده پدر به کار او سخت

داستان ضرب المثل اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند این مثل را وقتی می گویند که یکی مال ثروت زیادی داشته باشد . سخاوت نداشته باشد و از مالش چیزی انفاق نکند و به کسی نبخشد . آدم بیچاره ای بود که از همه جا درمانده شده بود . به دهی رسید . از اهالی آنجا سؤال کرد : "بزرگ این آبادی کیست ؟" خانه ی مرد پولداری را به او نشان دادند . رفت خانه آن مرد گفت : "من مانده ام . زمین سخت و آسمان بلند و تمام محصولم امسال خراب شده خیلی ناراحتم به من کمک کن تا بتوانم خودم را
خوبی دیگران را چندین برابر جبران کن مثل خدا باش با مظلومان و درمانده گان دوستی کن مثل خدا باش عیب و زشتی دیگران را فاش نکن مثل خدا باش در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن مثل خدا باش بدون توقع و چشمداشت نیکی کن مثل خدا باش بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن مثل خدا باش با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن مثل خدا باش اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش مثل خدا باش برای اطرافیانت دلسوزی کن مثل خدا باش مهربان تر از همه . ////
داستان واقعی که در پاکستان اتفاق افتاده است !پزشک و جراح مشهور (د. ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد، با عجله به فرودگاه رفتبعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیمدکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها
موضوع انشا: تنگ بلور یا وسعت دریا
در فضای بیکران دریا می گشتم به دنبال چه نمیدانم اما همین قدر می دانم که دلم چیزی می خواهد.
چشم می گردانم و به اطراف خیره می شوم، به ماهی های در حال پرواز که خوشحالی و شادمانی از جشمانشان کاملا مشهود است ؛اما من همچنان در پی احساس امنیت، امنیتی که آن را در تنگ بلورینی تجربه کردم که گمان می کردم که آزادی ام را گرفته است.
جستجو را با پیداکردن حفره ای در صخره ای مرجانی پایان دادم و در همان جا اتراق کردم چشم برهم نه
در روزی از روزهای سر و سوک زمستان شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا در حرکت بود. در کنار جاده تجمعی دید و وقتی نزدیک شد، دید مردی زخمی روی زمین است و دیگران فقط نظاره می کنند و به او کمک نمی کنند.
شیوانا به جمعیت نزدیک شد و پرسید: چرا به این مرد زخمی و درمانده کمک نمی کنید؟ جمعیت گفتند: طبق دستور امپراتور هرکس یک فرد زخمی را به درمانگاه ببرد مورد بازپرسی و آزار قرار می گیرد. چرا این دردسر را به جان بخریم. بگذار یک نفر دیگر این کار را انجام
با سلام خدمت همه اعضای وبلاگ خانواده برتر
بنده ویژگی های جسمی خاصی از دوران کودکی  و نوجوانی داشتم که منو از سایر همسن هام و همکلاسی هام متمایز می کرد. بنده از کودکی درشت هیکل و تپل بودم که این باعث بیشتر نشون دادن سنم میشد و همین باعث میشد همسن هام منو بین خودشون راه ندن و منو از خودشون ندونن، به خاطر همین از همون اول دوستان زیادی نداشتم و منزوی بودم و دستمایه ی خنده و تمسخر دیگران بودم. 
این امر در 11 سالگی بنده با ریش درآوردن زود هنگام صورت ب
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقالهتخصصی باید رعایت شود!
ایراکا (مرجعترجمه مقالهوویرایش مقالهدانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
خلاصه:
ترجمه مقالهو همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلیسی توانایی
ای که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی عاشق بی زحمتی
عشق یعنی بوسه بی شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه د
داستانی که اما و ولی داشته باشدداستان از اونجا شروع می شود که خرداد امسال بود که یک روز از خواب بلند شدم و به تمام مشکلاتی که بر سرمان ریخته شده بود فکر می کردم. هر چه بیشتر به آن فکر می کردم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که مشکلات چقدر زیاد و پیچیده و در هم تنیده شده اند.اما در این میان داستان نکته ای بود که برای من بسیار جای تعجب داشت. من حالم خوب بود و اصلا ناراحت نبودم!برای خودم خیلی عجیب بود، با حبیب (دوست و شریکم) تماس گرفتم و همین مسئله ر
داستان اول: بده بیاد
داستان از اونجا شروع می شود که خرداد امسال بود که یک روز از خواب بلند شدم و به تمام مشکلاتی که بر سرمان ریخته شده بود فکر می کردم. هر چه بیشتر به آن فکر می کردم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که مشکلات چقدر زیاد و پیچیده و در هم تنیده شده اند.
اما در این میان داستان نکته ای بود که برای من بسیار جای تعجب داشت. من حالم خوب بود و اصلا ناراحت نبودم!
برای خودم خیلی عجیب بود، با حبیب (دوست و شریکم) تماس گرفتم و همین مسئله رو با او در میا
نوشتۀ زیر را تا حداقل 10 خط ادامه دهید: 
باید به چند نفری سر می‌زدم و در کنارش کلی خرید هم بود که باید انجام می‌دادم. به زحمت از میان مردمی که در هم می‌لولیدند رد می‌شدم تا سریع‌تر به کارهایم برسم. یک بار که سعی کردم خودم را از بین چندتا دختر و پسر که سرگرم بگو و بخند بودند خودم را عبور بدهم پلاستیکی که دستم بود گیر کرد به دست یکی از دخترها و هر چی توی آن بود پاش خورد روی زمین. بدون اینکه اصلاً اهمیت بدهند به راهشان ادامه دادند. وسط جمعیت نشستم
حضرت على (ع) مى فرماید: با جمعى از اصحاب در محضر رسول خدا (ع) نشسته بودیم ، پیامبر(ص) به ما رو کرد و فرمود: به من خبر دهید که براى زن چه چیز خوب است و خیر و سعادت او در چیست ؟
همه ما از پاسخ به این سئوال ، درمانده شدیم ، تا اینکه متفرّق گشتیم ، و به خانه آمدم و به حضرت زهرا (س) گفتم : پیامبر (ص) چنین سؤالى از ما نموده و ما از پاسخ به این سئوال درماندیم .
حضرت فاطمه (س) فرمود: من پاسخ این سئوال را مى دانم .خَیْرٌ لِلنّساءِ اَنْ لا یَرینَ الرِّجالَ وَ لا یَرا
سوال : انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه
 
پاسخ :
مقدمه: جامعه ی ما روز به روز رو به پیشرفت و ترقی است و مدرسه و دانشگاه پله های این پیشرفت اند که با هر گام رو به بالا موجب می شوند، جامعه ما نیز به دنبال آن بالا رود و این دانش آموزان و دانش آموختگان هدایت کننده و بالابرنده ی این مسیر دشوارند.
تنه انشاء: همیشه گفته اند مدرسه مهد علم و دانش است، همان گهواره ایی که کودک در آن رشد می کند و بزرگترین تصمیمات زندگیش در آن رقم می زند اما
1-كبوتر بچه ای با شوق پرواز به جرئت كرد روزی بال و پرباز
روزی جوجه کبوتری به شوق پرواز با شهامت شروع به پرواز کرد .
2-پرید از شاخكی بر شاخساری گذشت از بامكی بر جوكناری از شاخه ی کوچکی به شاخه کوچک دیگری پرید و از کنار بام کوتاهی به کنار جوی آبی پرید
3-نمودش بس كه دور آن راه نزدیك شدش گیتی به پیش چشم تاریك آن راه نزدیک از بس که به نظرش دور آمد دنیا پیش چشم او سیاه شد
4-زوحشت سست شد بر جای ناگاه زرنج خستگی درمانده در راه از ترس زیاد درجا سست و بی حال شد
1-كبوتر بچه ای با شوق پرواز به جرئت كرد روزی بال و پرباز
روزی جوجه کبوتری به شوق پرواز با شهامت شروع به پرواز کرد .
2-پرید از شاخكی بر شاخساری گذشت از بامكی بر جوكناری از شاخه ی کوچکی به شاخه کوچک دیگری پرید و از کنار بام کوتاهی به کنار جوی آبی پرید
3-نمودش بس كه دور آن راه نزدیك شدش گیتی به پیش چشم تاریك آن راه نزدیک از بس که به نظرش دور آمد دنیا پیش چشم او سیاه شد
4-زوحشت سست شد بر جای ناگاه زرنج خستگی درمانده در راه از ترس زیاد درجا سست و بی حال شد
کتاب بندها نوشته? دومنیکو استارنونه و ترجمه? امیرمهدی حقیقت است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. استارنونه که برنده? جایزه? معتبر  استرگا در ایتالیا شده، در بندها از پایبندی و وابستگی، عشق و رابطه می‌نویسد و پیامدهای اجتناب‌ناپذیر کارهایی را که در زندگی عاطفی و خانوادگی خود می‌کنیم بی‌رحمانه پیش چشممان می‌گذارد.وقتی کسی را ترک می‌کنیم، درواقع، چه چیزی را ترک می‌کنیم؟ خانه، خانواده، گذشته، حاد
خیلی خوشحالم که این مغز عقده ای بالاخره خودش را کنار کشید و اجازه داد من قلم به دست گیرم. من هم برای خودم جایگاهی دارم.قبیح است اگر در تمام عمر این آیسان درمانده این گوشه عزلت گزینم! به هر حال نمی شود تمام عمرش را خودش به تنهایی گند بزند،من هم باید از این مهماتی که خداوند چهارده سال پیش به من داد استفاده کنم.مهمات چیست؟ مهمات من گلوله های احساس هستند! ولی نیازی نیست در تفنگی بزارمشان و سپس آماده ی شلیکش کنم . به آسانی،در وقتی که مغر از خود راضی
1️⃣ نو آوری تمایز بین یک رهبر و یک دنبال رو است:
نوآوری هیچ گونه مرزی ندارد. تنها مرز فقط تخیل شماست. زمان در اختیار شماست که چه چیز را می خواهید از این جعبه بیرون بیاورید. اگر شما جزئی از یک صنعت رو به رشد هستید، به راه هایی فکر کنید که بیشتر موثر باشید؛ چگونه مشتری پسندتر باشید و اینکه چگونه به سهولت تجارت کنید. اگر شما جزئی از یک صنعت راکد هستید، هر چه سریع تر از آن بیرون آیید قبل از این که خودتان فرسوده شوید، غیر موثر شوید و از تجارت خارج شوی
علامه مجلسی می فرماید:مرد شریف وصالحی را می شناسم به نام امیر اسحاق استر آبادی او چهل بار با پای پیاده به حج مشرف شده است،و در میان مردم مشهور است که طی الارض دارد.او یک سال به اصفهان آمد،من حضورا با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
او گفت:یک سال با کاروانی به طرف مکه به راه افتادم.حدود هفت یا نه منزل بیش تر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلل کرده از قافله عقب افتادم.وقتی به خود آمدم،دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن د
این داستان در چند سایت بصورت نثر و خیلی کوتاه نوشته شده که بنده به صحت حقیقت داشتن یا نداشتن آن مطمن نیستم
 آن را مطالعه کردم متوجه شدم  که هر نویسنده  فقط از منظر خاص خودش به آن پرداخته و در آنها اختلافاتی وجود دارد به این خاطر تصمیم گرفتم داستان را بصورت مثنوی  و از دید گاهی دیگر مورد قضاوت قرار دهم ، دوستان میتوانند 
این داستان را با همین عنوان در گوگل مطالعه کنند ، و دیدگاه خود را 
اگر مایل بودند با بنده در میان گذارند ،
در ضمن به علت طولا
بالاخره بعد از روزهایی تلخ و سخت و سنگین دو شب پیش حرف زدم و گریه کردم. تمام این روزها گیج بودم. مضطرب بودم. غمگین بودم. درمانده بودم. رویدادهای متفاوت به سرعت از پی هم آمدند، زخمی زدند و من مات‌زده فقط به تماشای زخم‌هایم نشسته بودم. حتی درد و سوزش زخم هم تکانم نمی‌داد. من فقط می‌دیدم. نحیف شدنم را، دردم را، تمام شدنم را فقط می‌دیدم و فرو می‌ریختم. فرو ریختم و جان بلند شدن و جمع کردن این روان آوار را هم ندارم.
من روی ده سال از جوانی‌ام قمار ک
 
گلچین ضرب المثل های انگلیسی
بخش 45
 
The devil dares not peep under a maid’s coat.
ابلیس بترسد که کشد یک سرکی
در زیر کت و مانتوی دخترکی.
 
For a tint thing care not.
غصۀ هر چیز خردی را نخور.
 
Better to be a free bird than a captive king.
یکی مرغک شاد و آزاد و مست
ز یک شاه دربند بودن سر است. (دانمارکی)
 
After death, the doctor.
بعد مردن مریض تازه دکتر آمده.
 
Man is fire, woman is tow, and the devil comes and blows.
مرد آتش و زن هم بُود الیاف کتان
سرمی رسد و می دمد ابلیس بر آن.
 
Do not leave your manners on the doorstep.
اد
داستان اول: بده بیادداستان از اونجا شروع می شود که خرداد امسال بود که یک روز از خواب بلند شدم و به تمام مشکلاتی که بر سرمان ریخته شده بود فکر می کردم. هر چه بیشتر به آن فکر می کردم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که مشکلات چقدر زیاد و پیچیده و در هم تنیده شده اند.اما در این میان داستان نکته ای بود که برای من بسیار جای تعجب داشت. من حالم خوب بود و اصلا ناراحت نبودم!برای خودم خیلی عجیب بود، با حبیب (دوست و شریکم) تماس گرفتم و همین مسئله رو با او د
من ان وقت که گفتم مزاحمم نشو و با من حرف نزن از من نگو .و تو جواب دادی: هر وقت به من فکر نکردی من هم راجع به تو حرف نمیرنم، نابود شدم ده بار شکستمو جمع شدم . همون موقع خنجر تو دلم فرو رفت که دیگه عاشق کسی نتونم  بشم .حتی نه اون موقع که گفتی به جای من تصویرم رو نگه دارو نگاه کن که اتیش گرفتمو سوختم لبام به هم چسبید،که فهمیدم قطره ای از عشق چیزی نمیدونی و فقط کلمه عشق لق لقه زبانته .حتی نه اون موقع که پیجتو بستی نه برای همه فقط برای من . که تا ق
من ان وقت که گفتم مزاحمم نشو و با من حرف نزن از من نگو .و تو جواب دادی: هر وقت به من فکر نکردی من هم راجع به تو حرف نمیرنم، نابود شدم ده بار شکستمو جمع شدم . همون موقع خنجر تو دلم فرو رفت که دیگه عاشق کسی نتونم  بشم .
حتی نه اون موقع که گفتی به جای من تصویرم رو نگه دارو نگاه کن که اتیش گرفتمو سوختم لبام به هم چسبید،که فهمیدم قطره ای از عشق چیزی نمیدونی و فقط کلمه عشق لق لقه زبانته .حتی نه اون موقع که پیجتو بستی نه برای همه فقط برای من . که تا
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقالهتخصصی باید رعایت شود!
ایراکا (مرجعترجمه مقالهوویرایش مقالهدانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
خلاصه:
ترجمه مقالهو همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلیسی توانایی
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقالهتخصصی باید رعایت شود!
ایراکا (مرجعترجمه مقالهوویرایش مقالهدانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
خلاصه:
ترجمه مقالهو همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلیسی توانایی
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقاله تخصصی باید رعایت شود!
 
ایراکا (مرجع ترجمه مقاله و ویرایش مقاله دانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
 
خلاصه:
ترجمه مقاله و همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله‌ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلی
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقاله تخصصی باید رعایت شود!
 
ایراکا (مرجع ترجمه مقاله و ویرایش مقاله دانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
 
خلاصه:
ترجمه مقاله و همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله‌ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلی
چهارنکته طلایی که برای ترجمه مقالهتخصصی باید رعایت شود!
ایراکا (مرجعترجمه مقالهوویرایش مقالهدانشگاهیان)، ترجمه مقالات شما را به صورت تضمینی در سطح معتبرترین مجلات بین المللی بر عهده میگیرد. کافی است در وب سایت Iraca.ir، ترجمه مقاله یا ویرایش مقاله را انتخاب و فایل خود را برای ما ارسال کنید تا پیش فاکتور سریعا برای شما ایمیل شود.
خلاصه:
ترجمه مقالهو همچنین ویرایش مقاله با دانستن یک زبان، دو مقوله ی جدا از هم هستند. تسلط بر زبان انگلیسی توانایی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

daryamoaj20 m1k20 بازار اینترنتی محتاج عشق akhbar tecnolozh4 VizWiz دانش تخصصي مهندسي عمران تیک پاتوق سرزمین عکاسی مطالب اینترنتی