نتایج جستجو برای عبارت :

از این گوش می‌گیرم از آن گوش در می‌کند

دکتر حسابی روز چهارشنبه به شاگرداش گفت: فردا شفاهی ازتون امتحان می گیرم.بعد دوباره همون لحظه گفت: نه همین امروز اونم کتبی امتحان می گیرم.بعد شاگرد ها اعتراض کردند.بعد دکتر گفت: همین که هست هرکی هم اعتراض داره بره جلوی در وایسه.از ۵۰ نفر فقط ۴ نفر رفتن جلوی در.بعد اينکه امتحان تموم شد رو به شاگرداش کرد و گفت: از همتون ۱۰ نمره کم میکنم!شاگردها اعتراض کردند.باز دوباره گفت: نمره ی اون ۴ نفر هم ۲۰ رد میکنم.شاگرد ها با شدت بیشتری اعتراض کردند.دکتر حس
درست لحظه ای که دل می دهی
همان دم که عاشق می شوی
همان روز که گره می زنی با ریسمان عشق
دلت را به دلش
نفست را به نفسش
زندگیت را به عشقش
خنده ات را به شادیش
گریه ات را به غصه هایش
حلقه می کنی دست بر گردنش
بوسه می زنی بر لبهایش
دست می دهی به دستش
لحظه تولد خوشبختی است
اگر خسته نشود از عشق
اگر جا نماند از قافله عشق
اگر نمیرد ذوق و شوق
من که زنده ام با همان ذوق و شوق کودکانه
خسته که می شوم شانه هایت را می خواهم
مانده که می شوم دستت را می گیرم و .
حکایت ملک صالح و درویشان
در زمان های قدیم پادشاهی به نام ملک صالح در سرزمین شام فرمان روایی می کرد. او همیشه سعی و تلاش می کرد که مردم کشورش در آسایش و امنیت زندگی کنند. به همین خاطر بعضی از شب ها از قصر بیرون می رفت و پنهانی و دور از چشم آشنایان از حال مردم و وضع زندگی آن ها با خبر می شد.
شبی همراه غلام مورد اعتمادش از قصر بیرون رفت. هر دو صورت خود را پوشاندند و به صورت پنهانی خود را به مسجد قدیمی کنار شهر رساندند. ملک صالح و غلامش بدون هیچ سر و صدا
آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد که کنایه است از اينکه برایت نقشه شومی کشیده ام و حالت را می گیرم.
توی کتاب سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه مطلبی نوشته شده که پاسخ اين مسئله یا اين ضرب المثل رایج بین ماست.
او نوشته:
ادامه مطلب
حکایت ملک صالح و درویشان
در زمان های قدیم پادشاهی به نام ملک صالح در سرزمین شام فرمان روایی می کرد. او همیشه سعی و تلاش می کرد که مردم کشورش در آسایش و امنیت زندگی کنند. به همین خاطر بعضی از شب ها از قصر بیرون می رفت و پنهانی و دور از چشم آشنایان از حال مردم و وضع زندگی آن ها با خبر می شد.
شبی همراه غلام مورد اعتمادش از قصر بیرون رفت. هر دو صورت خود را پوشاندند و به صورت پنهانی خود را به مسجد قدیمی کنار شهر رساندند. ملک صالح و غلامش بدون هیچ سر و صدا
 انشای یک دانش آموز، در مورد "نان حلال"  نان حلال خیلی ، خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی .  آقاتقی یک ماست‌بندی دارد.او همیشه پول آب مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد، حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .دایی من  هم کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن ن
روزی شیوانا به همراه مریدانش درجاده ای خارج شهر راه می سپردند. ناگهان شیوانا متوقف شد و از شاگردان عذر خواست و به كنار جاده دوید. سپس شاخه محكم و قطوری را از روی زمین برداشت و آن را پوست كند و با آن عصای محکمی ساخت. سپس به جمع مریدان بازگشت و به راه رفتن خود ادامه داد.
ساعتی بعد آنها به دخترکی معلول رسیدند كه عصایی نداشت و خودش را با زحمت روی زمین می كشید. شیوانا عصای دست ساخته اش را به دخترک معلول داد و دختر توانست به كمك عصا راحت تر گام بردارد.
به نام خدا
همیشه به حال کسانی که مادرانی حامی ودلسوز داشتند غبطه خوردم 
البته اينجور ادم ها هیچ گاه رنج داشتن مادری کمال گرا نچشیده اند
بله زندگ کردن با مادر که برای جبران کاستی های زندگی خودش دلش می خواهد فرزند یا فرزندانش در بالاترین حد موفقیت باشند یکی از سخت ترین کارهای دنیاست
اگر بخواهم از اين سختی ها بنویسم هم کم کم گریه ام می گیرد و هم حوصله می خواهد .
ولی در نهایت چیزی که بعد از ازدواج برای من ماند .
یک مادر سخت گیر کمال گرای درونی
 
هندزفری رو فرو میکنم تو گوشم
و سعی می کنم به اين فکر نکنم
که چرا خدا همیشه حرفامو برعکس می کنه .
به دوراهی فکر نکنم و به احساساتم اهمیت ندم .
که آرزو نکنم کاش اين جاده هیچ وقت تموم نشه و
من برنگردم . که خیلی وقته هیچی مثل قبل نیست .
که من زیادی خوشبینم . که باید رو پای خودم بایستم .
هندزفری رو می چپونم تو گوشم و لرزش دستهام رو نادیده
می گیرم و میگم که " همه چی درست میشه بالاخره "
 
پ.ن: اين روزا هم بی معرفت شدم و هم دسترسی م به نت
کمه . منو ببخشید دوستای
اصلا ربطی نداشت ولی خب،داشتم می گفتم که تو خیلی دوری،یعنی من نمی گفتن،اهنگ مدام تکرار می شد با صدای بلند،کسی که نبود خودم بودم صدای بلند.همش داتش می گفت تو دوری و تو دوری و اين حرفا.اره یادمه،چه اهنگی بود!.راستی کجا خواستیم بریم؟یادته،انتخاب چطور؟راستی هنور صدای مرا می شنوی در پس تاریک شب بسیار دور تر اين حرفا.
اگر به دنبال اين هستیم که به عنوان یک زن در مقابل خشونت‌ها و تحقیرها ایستادگی کنیم، حق انتخاب و استقلال داشته باشیم و در زمینه‌های
بعضی موقع ها، زندگی رو خیلی سخت می گیرم و می ترسم.
از بعضی چیزا و بعضی کارها بیش از حد نگران میشم.
ولی وقتی میاد و انجام میشه و میره، می فهمم آه!
چه موضوع ساده ای بود و چقدر راحت انجام شد.
اين طوری لذت و شیرینی و فرصت زندگی کردن رو از دست میدیم.
 
++ قول میدم دیگه راجع به هیچ چیز ، نگرانی و استرس نداشته باشم.
+++ تلاش خودم رو به موقع و به اندازه انجام میدم و نتیجه رو واگذار می کنم به خود خدا
اين یعنی معنی واقعی توکل.
 
++++ اين جور مواقع که خیلی شادم و پ
همه چیز ارام.ارامباورت می شوددیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "تو نگرانم نشو !همه چیز را یاد گرفته ام !راه رفتن در اين دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم !تو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفته ام نفس بکشم بدون توو بی یاد تو !یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن.و
دانلود فایل پاورپوینت هدیه های آسمانی، پایه دوم، آموزش وضو. پاورپوینت هدیه های آسمانی، پایه دوم، آموزش وضو مراحل آموزش وضو و نماز فرمت فایل: پاورپوینت تعداد اسلاید:15 بخشی از متن: توضیح داده شده به همراه شکل و تصویر اول نیت می کنم که برای خشنودی و انجام دادن فرمان خدا وضو می گیرم. سپس صورتم را از جایی که موی سر می روید تا چانه از بالا به پایین می شویم. . دریافت فایل دانلودستان
۱.در آخرین روز زندگی‌اش:
سرش را چرخاند سمت دیوارهای شرقی زندان و سلام داد.
۲.دیگر نفس نداشت
تا اين که پرچم سبز حرم را بوسید
۳.پای پنجره فولاد مسلمان شد
همان جایی که عیسی نشانش داد
۴.صندلی چرخ‌دارش را وقف حرم کرد و پیاده برگشت خانه.
۵.گلایه داشت: جا مانده، صدای انفجار آمد به رفقای شهیدش پیوست.
۶.چشم به ضریحش سنگین قدم می‌زد، ویلچرش اما زیر باران.
۷.با شادی در حرم مشغول بازی بود؛ اصلا نمی‌دانست که در حرم گمشده.
۸.گفت گوشی را مي‌گيرم سمت حرم.
صدا
1- یکی از دستاوردهای  یک کوچینگ خوب بدون شک شفاف شدن تصویری است که از خودت داری، رویاها، آرزوها، حتی چیزی که همین الان هستی. اصطلاحا می گن کوچینک نور رو می تابونه جایی که تاریکه و باعث می شه اونجا رو بهتر ببینی. اين اتفاق برای من هم چندین بار افتاد. هم برای خودم و هم برای بعضی از مراجعینی که داشتم. همیشه برای من سفر کردن و رفتن یه رویاست. بدون اينکه خیلی برام واضح باشه که ازش چی می خوام، همیشه بهش فکر می کنم، از هر فرصتی که پیش میاد استقبال می کنم
دانلود فایل تحقیق درباره مراحل آموزش وضو فرمت فایل : .ppt تعداد اسلاید : 6 اسلاید قسمتی از متن : مراحل آموزش وضو بسم الله الرحمن الرحیم هدیه های آسمانی، پایه دوم، آموزش وضو اول نیت می کنم که برای خشنودی و انجام دادن فرمان خدا وضو می گیرم. سپس صورتم را از جایی که موی سر می روید تا چانه از بالا به پایین می شویم. بعد دست هایم را می شویم:اول دست راست را از آرنج تا سر انگشتان از بالا به پایین می شویم، سپس دست چپ را مانند دست راست می شویم
در طی 48 ساعت گذشته فقط حدود 4 ساعت خوابیدم.الان خیلی خسته ام.فیزیولوژی هم نخوندم.امشب هم از خستگی نمی تونم تا 3 صبح بیدار بمونم.اگه فردا برم سر کلاس و ازم بپرسه چی؟
اين جاست که باید درس عبرت بگیرم و در تعطیلات آخر هفته درس بخونم. :/
آیا درس عبرت می گیرم یا در تعطیلات آخر اين هفته باز هم همان آش است و همان کاسه؟؟؟؟؟
چرا باید سریال شهرزاد را تماشا کرد؟چرا خیلی ها آن را تماشا کرده اند؟
چرا اين الگو هنوز برای ساختن سریال جواب می دهد؟
شهرزاد به جز قطعاتی که محسن چاووشی خوانده چه قسمت جذابی دارد؟ گیرم بازیگرانش همه درجه یک و خوب هم هستند در کارشان، اما تا کی باید در اين داستان های ملو درام عاشقانه با یک نقاشی تارخی از یک دوره که پشت زمینه اين نمایش می شود باقی ماند؟ چرا هیچ کس نمی خواهد یا نمی تواند حرف بیشتری از اين داستان های فرضا تاریخی بیرون بکشد؟ 
سازنده
بعد از یه مدتی که به زندگی نگاه میکنی انگار همه چیز مثل یه فیلم داره ثبت میشه و تو بازیگر اين داستانی.وسط یه تئاتر زنده با ادمایی که هواسشون نیست!
چند سال باید بگذره که به دغدغه های امروزم بخندم؟
و چند سال باید بگذره تا بازی احساس به راند های پایانی خودش برسه؟!
هر ادمی تو یه شکلی از احساس گیر کرده!بعضیا خطن!بعضیا مثلث بعضیا مربع بعضیا هم دایره!!!اين وسط یه سری ادم سینگولاریتی هم پیدا میشن که نقطه ان!نقاط سینگولاریتی!که حالا اين نقاط میتونن مرات
داستان کوتاه اوج قدرت و خیاط خروشچف
داستان کودکانه : اوج قدرت
روزی یک کوهنورد معمولی تصمیم گرفت قله اورست را فتح کند، اما او هر بار ناکام بر می گشت، تا جایی که وقتی سال چهارم فرا رسید و او از چهارمین صعود به اورست نیز باز ماند، مسوولان کوهنوردی به سراغش رفتند و گفتند: هی جوان، می بینی که نمی توانی به قله برسی، بهتر نیست از اين فکر خارج شوی؟
اما کوهنورد جوان با قاطعیت پاسخ داد: نه! و موقعی که از او دلیلش را پرسیدند گفت: دلیلش خیلی واضح است، اورست
کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم  با موضوع انشا برداشتن یک ظرف داغ
انشا در باره  برداشتن یک ظرف داغ
هفته پیش خواهرم همراه مادرم در آشپزخانه مشغول پخت غذا بود که خواهرم متوجه شد که غذا در حال ته گرفتن است و با عجله به سمت قابلمه رفت تا هر چه زودتر از سوختگی بیشتر غذا جلوگیری کند که حواسش پرت شد و بدون دستکشو یا پارچه قابلمه داغ رو برداشت که همزمان با برداشتن ظرف داغ دستش  به شدت سوزش پیدا می کنه و دست خود را به صورت ناخداگاه عقب می کشه .
تا دشتاش
کسب و کار “خدمت از ما” را اگر بخواهم با لفظ امروزی اسم گذاری کنم، یک استارت آپ است (چقدر من از اين کلمه حس بدی می گیرم. شده یه چیزی تو مایه های کارآفرینی. دیده شده که شخصی فقط ایده داره، اونم تو رویاهاش. میگه من کارآفرینم. استارت آپ هم چیزیه که اين روزها همه یا دنبالشن یا توشن) خدمت از ماخدمت از ما  خدمات در اين سایت به چند کتگوری زیر تقسیم می شود: خانهنظافتتاسیساتزیباییساختماندیجیتالخودرو و حمل و نقلحیواناتآموزشهر کدام از کتگ
سمت راست تصویر روی گوشی، دقیقا بالای انگشت شستم سرش را پایین انداخته و به آرامی گوشه های روسری حریر کرم قهوه‌اش را روی هم میزان مي‌کند.آخری ها فهمیده بود وقتی گوشی‌ام را اينطوری روبرویش نگه داشته ام، دارم فیلم مي‌گيرم.تا گوشی را مي‌گيرم جلوی رویش روسری‌اش را پیدا مي‌کند و آرام آرام با آن دستهای چروکیده و لرزان مرتبش مي‌کند و روی موهای یکدست سفید و کم پشتش می‌گذارد. روی ابروهای پر و نامرتبش که جوگندمی شده و بالای آن حفره پر چروکی که چشم
کسب و کار “خدمت از ما” را اگر بخواهم با لفظ امروزی اسم گذاری کنم، یک استارت آپ است (چقدر من از اين کلمه حس بدی می گیرم. شده یه چیزی تو مایه های کارآفرینی. دیده شده که شخصی فقط ایده داره، اونم تو رویاهاش. میگه من کارآفرینم. استارت آپ هم چیزیه که اين روزها همه یا دنبالشن یا توشن) خدمت از ماخدمت از ما  خدمات در اين سایت به چند کتگوری زیر تقسیم می شود: خانهنظافتتاسیساتزیباییساختماندیجیتالخودرو و حمل و نقلحیواناتآموزشهر کدام از کتگ
از جمله روش هایی برای ایجاد انگیزه که تجربی است (البته تجربه ی شخصی بنده)
1. استفاده از کارت امتیاز به شیوه های متنوع در کلاس بخصوص برای بچه های ضعیف تر
2. استفاده ی مکرر از کلمات تشویقی و مثبت و محبت آمیز و بیان آنها با هیجان
3. امتحان های گروهی با شرکت فعال گروهها به اين شیوه که گروهی می نشینند و شروع می کنند به حل سئوالاتی که در اختیارشان گذاشته ام و بعد از تمام شدن زمان مشخص شده از هر گروه خودم یک نفر را برای قسمت شفاهی امتحان پای تابلو میارم که
#داستان_کوتاه#تلقینسیدحمید فردنمی دانم بعضی وقتها به چه مرضی مبتلا می شوم که مغزم از فعالیت و تراوش فکرهای جور واجور و مبتکرانه ممانعت به عمل می آورد.آن روز که در اين مورد با یکی از بچه های کانون در دل کردم.در اولین اقدام کیف روی شانه اش را که رو به جلو سر خورده بود جابجا کرد بعد مقنعه اش را کمی عقب کشید و با کمی نبوغ آمیخته به فصاحت گفت:"پیشنهاد می کنم که با یک آدم باتجربه و کارآزموده م کنی."و من راه خود را گرفتم و رفتم.کار آزموده آخر
 
#زلال ترین شما را قاب میگیرم
 
قابی‌ دارم‌ از جنس‌ پاكی‌، شیشه‌اش‌ زلال‌تر از اشك‌ شب‌. كدام‌ تصویر را در آن‌ بگذارم‌؟
تمام‌ تصویرهای‌ زندگی‌ام‌ را روبه‌ رویم‌ ریخته‌ام‌. همگی‌ فریاد می‌زنند: «ما را قاب‌ كن‌ و به‌ دیوار دلت‌
بزن‌!» مانده‌ام‌ كدام‌شان‌ را قاب‌ كنم‌. به‌ آن‌ها می‌گویم‌: «ساده‌ترین‌ و زلال‌ترین‌ شما را قاب‌ می‌گیر
کسب و کار “خدمت از ما” را اگر بخواهم با لفظ امروزی اسم گذاری کنم، یک استارت آپ است (چقدر من از اين کلمه حس بدی می گیرم. شده یه چیزی تو مایه های کارآفرینی. دیده شده که شخصی فقط ایده داره، اونم تو رویاهاش. میگه من کارآفرینم. استارت آپ هم چیزیه که اين روزها همه یا دنبالشن یا توشن)        خدمت از ماخدمات در اين سایت به چند کتگوری زیر تقسیم می شود:خانهنظافتتاسیساتزیباییساختماندیجیتالخودرو و حمل و نقلحیواناتآموزشهر کدام
کسب و کار “خدمت از ما” را اگر بخواهم با لفظ امروزی اسم گذاری کنم، یک استارت آپ است (چقدر من از اين کلمه حس بدی می گیرم. شده یه چیزی تو مایه های کارآفرینی. دیده شده که شخصی فقط ایده داره، اونم تو رویاهاش. میگه من کارآفرینم. استارت آپ هم چیزیه که اين روزها همه یا دنبالشن یا توشن)        خدمت از ماخدمات در اين سایت به چند کتگوری زیر تقسیم می شود:خانهنظافتتاسیساتزیباییساختماندیجیتالخودرو و حمل و نقلحیواناتآموزشهر کدام
کسب و کار “خدمت از ما” را اگر بخواهم با لفظ امروزی اسم گذاری کنم، یک استارت آپ است (چقدر من از اين کلمه حس بدی می گیرم. شده یه چیزی تو مایه های کارآفرینی. دیده شده که شخصی فقط ایده داره، اونم تو رویاهاش. میگه من کارآفرینم. استارت آپ هم چیزیه که اين روزها همه یا دنبالشن یا توشن)        خدمت از ماخدمات در اين سایت به چند کتگوری زیر تقسیم می شود:خانهنظافتتاسیساتزیباییساختماندیجیتالخودرو و حمل و نقلحیواناتآموزشهر کدام

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

دانش شناسان به روز frektalhonarct وبلاگ همه چیز بیا تو لایک سرچ واحد مشاوره مدرسه frectalgrafik banojan طلوع خورشید ازمهین آباد