نتایج جستجو برای عبارت :

يکي را از حکما شنيدم که مي گفت

سلطان محمود غزنوی شبی هر چه کرد خوابش نبرد. غلامان را گفت: حکما به کسی ظلم شده او را بیابید. پس از کمی جستجو غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد. خود برخاست و با جامه مبدل بیرون شد. در پشت قصر و در کنار حرمسرا ناله ای شنید که خدایا ! محمود اینک با ندیمان خود در حرمسرا نشسته و نزدیکی قصرش اینچنین ستم می شود.سلطان گفت: چه می گویی؟ اینک من محمودم و از پی تو آمده ام . بگو قصه چیست؟آن مرد گفت:
فارسی (خوانداری) : درس ۱۷ستاره ی روشن (ششم ابتدایی)
درس ۱۷ ستاره ی روشن
 ۱- یادگار بزرگمهر به حکما و علما چه بود ؟
یگانه دانستن خداوند ، راست گفتن و نیکو کاری ، عیب جویی نکردن از مردم ، خوش اخلاق بودن ، احترام به بزرگ تر و .
۲- چرا نیکو خوی در هر دو جهان ، ستوده است ؟
زیرا انسان خوش رفتار و خوش اخلاق در این جهان در بین مردم محبوب است و در آن جهان نیز خداوند به او پاداش می دهد.
نظر شما در مورد این مطلب چه بود ؟ نظر بزارید.
 برخی از حکما گفته اند : مردم به شش چیز افتخار می کنند.1 - ریاست و پادشاهی 2 - قوت و توانایی 3 - جمال وزیبارویی 4 - نژاد و خویشاوندی 5 - ثروت ودارایی 6 - فصاحت وسخنوریقرآن برای هر شش گروه جواب دارد. به کسانی که به ریاست وپادشاهی خویش افتخار می کنند می فرماید(( لمن الملک الیوم لله الواحد القهار ))حکومت امروز برای کیست ؟ برای خداوند یکتای قهر استبه کسانی که به توانایی و قوت خویش افتخار می کنند می فرماید(( علیها ملائکة غلاظ شداد ))فرشتگانی که بر آتش گمارد
ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلندمجموعه: دنیای ضرب المثل داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند کاربرد ضرب المثل:" کوتاه خردمند به که نادان بلند " در متنبه کردن کسانی که تنها ملاک آنها در ارزیابی افراد، ظاهر آنهاست، همچنین، در بیان شرافت و برتری عقل و دانش به کار می‌رود. داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند :ملک‌زاده‌ای شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب‌روی. باری پدر به
ضرب المثل/ کوتاه خردمند بِه که نادان بلند      بیتوته/ " کوتاه خردمند به که نادان بلند " در متنبه کردن کسانی که تنها ملاک آنها در ارزیابی افراد، ظاهر آنهاست، همچنین، در بیان شرافت و برتری عقل و دانش به کار می‌رود.داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند :ملک‌زاده‌ای شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب‌روی. باری پدر به کراهت و استحقار در وی نظر می‌کرد. پس به فَراست دریافت و گفت: ای پدر! کوتاه خردمن
   "روز های دانشگاه بهترین دوران عمرم بود!" اولین آشنایی من با دانشگاه از دریچه ی این جمله ی مادرم بود.نمی دانم وقتی این جمله را شنیدم در دبستان بودم یا راهنمایی ولی خوب به یاد دارم که هر کجا بودم هیچ شناخت یا تصوری نسبت به دانشگاه نداشتم و همین عبارت برای من به زیربنایی تبدیل شد تا سیمان تخیل و انتظاراتم را در آن بریزم؛آن جمله برایم آغازگر پیدایش بتی از دانشگاه بود که هر روز هرچه بیشتر با چیز های جدیدی که درباره اش می خواندم یا می شنیدم جلا می
 
هنر قدسی بورکهارت و سیدحسین نصر: رهیافت معاصر هنر فاضله فارابی و هنر اشراقی سهروردی
چکیده مقاله:
هنر در میان متفکران ایرانی و اسلامی همواره توام با اخلاق بوده است، به طوری که بسیاری از حکما هنر را مترادف با فضیلت دانسته‌اند. با بررسی آراء فارابی می‌توان نظریات خاص او را در مورد هنر و هنرمند استخراج کرد. در نظریه هنر فاضله فارابی هنرمند در طبقه دوم مدینه فاضله  قرار دارد و حامل حقایق دینی و سعادت معقول است. همچنین نظریه هنر فاضله تمامی ویژ
هدیه گرگ محمدحسین قدیریقسمت 1گفت دانایى که گرگى خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشردر #جوانى جان گرگت را بگیرواى اگر این گرگ گردد با تو پیر       عصر یه روز پاییزی داشتم موهای خواهرمو براش می بافتم كه زنگ تلفن به صدا در اومد. بابام به ما اشاره كرد كه جواب میده. همه به او نگاه می كردن ببینن كیه! ده دقیقه اول صدای یه خانمی می آمد وبابا فقط ساكت بود و هر وقت می خواست چیزی بگه او حرف بابا رو قطع می كرد و بابام باز سكوت. مامان نزدیك رفت و با ش
  سال عرفی از سال حقیقی یک روز عقب می افتاد و نوروز با اول فروردین برابری نداشت. همچنین هر ۱۲۰ سال یک بار، سال عرفی یک ماه از سال حقیقی عقب تر بود.ویژگی تقویم جلالی این است که ، موفق شد سال عرفی را با سال طبیعی تطبیق دهد . نه فقط نوروز ، درست در اول بهار یا به اصطلاح منجمان در نقطه اعتدال بهاری قرار گرفت ، بلکه تمام فصل های عرفی با فصل های حقیقی منطبق شدند.این که امروزه در تقویم ایرانی یا همان جلالی ، بهار و تابستان ۹۳ روز است ، فصل پاییز ۹۰ روز دا
انشا ادبی درباره محبت و نفرت
انشا ادبی در مورد محبت و نفرت
انشا در مورد محبت و نفرت 
فقط توی فیلم ها نیست که می بینیم، آن هایی که نفرت می ورزند دچار چه صدماتی می شوند. یا بر عکس، آن هایی که نسبت به دیگران و یا حتی حیوانات محبت می کنند ، چه آرامش عمیقی دارند. اگر دقت کنیم  نمونه ی این آدم ها را در زندگی واقعی هم می بینیم. من که استعداد  کارآگاه بازی ندارم.
اما همین همسایه طبقه بالایی ما درِ گوشی برای مادرم  تعریف می کرد: آنقدر از خواهرِ شوهرش متنفر
حکما مثلى زده‌اند، حال دنیا و آخرت را گفته‌اند: مملکتى بود که چون سر سال شدى پادشاه کهنه را بکشتى نشاندندى و به ساحلى بى‌آب و گیاه بردندى و آنجا سر دادندى و خود بازگشتندى و صباح بر در دروازه شهر منتظر نشستندى، اول کسى از غریبان که آمدى او را بر خود پادشاه کردندى و او عادت ایشان ندانستى، باز چون سر سال شدى با او همان کردندى که با پادشاه اول، همیشه عادت ایشان این بودى! یک نوبت مردى غریب صباح سر سال اتفاقا به آن شهر رسید، جماعتى را دید که م
مامانم پیشونیم بوسید و گفت: «مامان جون! برات خواستگار اومده.» حالم بد شد. انگاری این خبرش پتك محكمی شده بود كه تو ملاجم خورده باشه. اون كه حال منو دید با تعجب گفت: « پـ پـ پس چی شد؟! تو كه الان چیزیت نبود. نكنه ناهار نخوردی؟!» دیگه متوجه نمی‌شدم داره چی میگه فقط می‌دیدم كه مث مرغ سركنده برا آروم كردنم دار تقلا می‌كنه.با خوردن آب قند و مالش و ماساژی كه بهم داد، كمی كه حالم بهتر شد. مامان دوباره شروع كرد با آب و تاب داستان خواستگ
تقدیم به زیبا مریدی مدیر مهربانمدیر مدرسه فقط مدیر مدرسه نبودمدیرمدرسه مادر مدرسه بودغم خوارو مونس شاگردان کمششنیدم که نان آور مدرسه بودشاید به دل غم مسافت شاگردانش داشتهزینه کتاب و خرج راهشان عهده داربودلبخند پرمهری به لب داشت گوئی که ذاتش فرشته بودمدیر مدرسه مدیرتمام شهربودمدیر مدرسه زن تمام عیار بود ( آلاء )
آدرس فلیکردیروز از داشبورد فلیکر دیدم نوشته بود در صورت تغییر آدرس دیگه قابل برگشت نیست، یاد گوگل پلاسم افتادم خواستم تغییرش ندم ولی دلو زدم به دریا عوضش کردم نمیدونم بعدا دردسر میشه یا نهالبته شنیدم فلیکر میخواد به کارش پایان بده یاهو
و رفتیم پیشش بهش سلام کردیم و اونم یه سلام کرد وقتی صداشو شنیدم تو دلم خالی شد من دیگه حرف نزدم و همه رو گذاشته بودم عهده ارشیا و ارشیا گفت میتونم چند لحظه وقتتون رو بگیرم گفت خواهش می کنم و. بعد از کلی حرف زدن فهمیدم اسمش النازه و دختر یکی از استادای همین دانشگاهه بعد ارشیا گفت راستش .داستان عاشقانه
۳ تیر ۹۸وقتی برای ششمین بار به فیزیوتراپی رفتم ناخواسته حرفهای خانم دکتر به یکی از خویشاوندانش را شنیدممیگفت دخترم برای تیزهوشان خیلی زحمت کشیده بود اما قبول نشد اما شاگردهای ضعیف تر قبول شدند! برای همین خیلی ناراحت است!با خودم گفتم اگر من جای شما بودم دخترم را به تیزهوشان نمیفرستادم آنجا غرور یاد می دهند در عوض بچه ام را به مدرسه های معمولی میفرستادم و به او میگفتم تا میتوانی یادبگیر اینجا زمان دست توست! کتاب بخوان ببین بشنو و انجام بده ! ه
پاورپوینت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
موضوع : علوم انسانی
فرمت اصلی فایل : pptx
تعداد صفحات : 33
حجم فایل: 4.31 mb
قیمت : 15000خرید و دانلود
پاورپوینت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شامل 33 اسلاید زیبا ، که با جدیدترین نسخه پاورپوینت طراحی شده و تمام اسلایدها دارای slide show بسیار زیبا و کارشده و قابل ویرایش می باشد . همچنین به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است. این
بسم الله الرحمن الرحیمباذن الله (جل جلاله) و اذن رسوله (صلی الله علیه و آله) و اذن مولانا امیرالمؤمنین (علیه السلام)اعوذ بالله من نفسی خدایا تو را شکر میکنم، که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی!      بخشی از دل نوشته شهید دکتر مصطفی چمران.____________________________________________________پی نوشت1: این متن رو امروز از رادیو شنیدم و با خودم فکر کردم که تمام مسئولین نظام مقدس ما از این دست جملات رو باید تابلو کنند و بچسبونن جلوی چشمشو
داستان گلها
به قلم الهه فاخته
این دنیای من است 
 
روزی که سانسوریا پا به خانه ام گذاشت صدای آن و اسپاتی فلوم اولین صدایی بود که شنیدم
سانسوریا با گلدان سفالی سفید رنگش مثل خانم های متشخص احساس کردم واقعا خانه ام مهمان آمده است . تا روی فرش گذاشتم صدایی شنیدم : چقدر اینجا شلوغ است !
ابروهایم بالا رفت و اهمیت ندادم . گلدان ها را جابه جا کردم و گلدان سانسوریا را گذاشتم در اتاق گلها , بسیار زیبا و موقر ! مانند خانم های متشخص کم صحبت که احتما
+ برادرزاده هام‌ کنارمن،و دنیای جای قشنگتری برای زندگی شده.+ الانم بزرگه اومد کنارم گفت براش علی کوچیکه بخونم، خوندم و خوابش برد، از بچگی شبا کنارم میخوابید و براش علی کوچیکه میخوندم، شعرِ فروغِ که با صدای گرم خسرو شکیبایی دکلمه شده.وقتی هم برمیگردن، بیشتر شبها تلفنی صحبت میکنیم و براش میخونم،+ این دو تا، همه ی جان و دِلَمَن، دیروز که شنیدم اومدن، کلی با جون و دل براشون خرید کردم،  لباس و اسباب بازی و خوراکی و لوازم التحریر. و حس میکنم این
توی دفترم نوشته بودم یه مقاله از والتر بنیامین زبان ترجمه. فکر کنم طبق معمول اشتباه شنیدم سرچ کردم مقاله هایی از بنیامینو پیدا کردم. کلی ذوق کردم از اینجا میتونین دانلود کنین. من نمیدونم چجورین چون هنوز خودم نخوندم نمیدونم ترجمه های دیگه ای هست یا نه البته مقاله ی اثر هنری در عصر مکانیکی رو خوندم. ولی باقی رو نه.  گفتم شاید تو هم مثل من سر ذوق بیای با دیدن این مقاله های بنیامین. دوست دارم بیشتر ازش بخونم. دلم براش تنگ شده بود. شایدم تو خونده با
آئین آینه خود را ندیدن است!خاطرهء شمارهء 1} چند شب پیش خیلی خسته م بود، ساعت ده خوابیدم. یه کم گذشت. راستش رو بخوای اصلا نفهمیدم کی خوابم برد! ولی خب، خوابم برده بود و من فکر می کردم بیدارم! همه ش صدای داد و بیداد و جیغ و نالهء یه زنی و فلان می شنیدم نمی دونم یهو یه مردی داد زد ساکت شو»! بعد صدای جیغ زنه خفه شد و صدای مردم میومد و خلاصه تو سرم قیامتی بود. اون موقع که این انقلاب به اوجش رسیده بود فکر می کردم خوابم و تاثیر این فیلمهای وخشیانهء ایرانی
تو این مدتی که کار کردم خیلی پیش اومده بهم گفتم خیلی خوش اخلاقی 
بیشتر به خودم دقت کردم دیدم همون همیشگیاست من فقط همون چیزیم که دوست داشتم داشته باشمو نبود
این مدت صبورتر از همیشمم آروم تر و مهربون تر 
اونقدر گاهی دلم به درد میاد که حس میکنم بیخ گلوم داره خفم میکنه 
خوش اخلاق بودن بیشتر از یه ویژگی یه تمرینه 
حوصله داشتن یکی از پایه های مهمشه 
و درک کردن 
خیلی کار سختیه 
خیلی سنگینه 
نتونستم هنوز اونجوری که باید از پسش بربیام 
اما خب 
هنوز
اصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) روایت کرده که پیغمبر خدا (ص)، به من فرمود: یا علی آیا می‏دانی معنی شب‏ قدر چیست؟ عرض کردم: نه یا رسول الله! پیغمبر (ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی در آن شب به تقدیر و سرنوشتی که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازه‏گیری کرده، و در آنچه خدای عز و جل فرمان داد ولایت تو بود، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت.امام جواد از پدرش از پدران بزرگوارشان از امیر المومنان حضرت علی (ع) روایت کند که گفت: از رسول خدا (ص)
سردار کوثری نایب رئیس محترم کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و از فرماندهان دوران 8 سال دفاع مقدس در مراسم یادواره شهدای روستای نهالدان از بخش داورزن سبزوار  به نقل خاطره ای ازدقت مقام معظم رهبری در رعایت مسائل شرعی از جمله استفاده از بیت المال و استفاده از لقمه حلال پرداخت که دراینجا به آن اشاره خواهیم کرد:سردار کوثری : ازدوستانمان که در ستاد کل سپاه و در ارتباط نزدیک با مقام معظم رهبری هستند ، شنیدم که چیزی حدود 5 یا 6 سال قبل آیت الله
درست کردن قیرسلام دوستای عزیز و اونهایی که به هنر قلمزنی علاقه داریدامروز میخوام بهتون بگم چجوری قیر درست میکنم برای کارام. امیدوارم کاربردی باشه.اول بگیم اصلا چرا کارو قیر میکنیم؟ برای اینکه اولا قلممون خراب نشه و دوما کارمون سوراخ نشه.خب بریم سراغ قیر کردن.ابتدا باید قیر خشک وسفت رو تهیه کنید و باهم قاطیشون کنید.اگر تابستون قیرتون بایدسفت تر باشه که دچار مشکل نشید. مخصوصا اگر کارتون قرار طول بکشه.برای اینکار باید از مقدار بیشتر قیر سفت
 
مطلب زیر تحقیقیست پیرامون مساله وجود و وحدت آن همچنین تقریرات آن توسط فلاسفه ، حکما و متالهین: که استخراج آن از شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم جناب سید جلال آشتیانی ست.
موضوعات
درباره وجود و انه هو الحق 1
بیان مسلک حکماى مشّاء در وجود. 2
بیان مسلک بعضى از صوفیه: 2
قول سوم. 3
قول چهارم. 4
تشکیک در مقابل تواطی 6
 
 
درباره وجود و انه هو الحق
وجود به‏خودى‏خود، یعنى حقیقت وجود و هستى، غیر از وجود خارجى و ذهنى است یعنى اوسع از وجود ذهنى و خارجى  است.
ماه رمضان و سبک درست زیستن
آیا می‌دانید روزه‌داری چه آثار مثبت جسمانی دارد؟ از حداقل این آثار می‌توان به برطرف شدن پری دستگاه گوارش و عروق اشاره نمود که بیماری‌های زیادی در اثر آن ایجاد می‌شوند.
بنابر رأی دانشمندان خردپیشه پزشکی پارسی، برای دستیابی به تندرستی باید به شش اصل بنیادین توجه داشت: نکویی آب و هوا، درست خوردن و درست آشامیدن، فعالیت بدنی و استراحت مناسب، خواب و بیداری به جا، شرایط روحی خوب و حفظ مواد لازم و دفع مواد زائد.در این
برف زمستانی وقت خود را صرف بستن راههای روستا کرده بود . از چاه گرفته تا چاله همه جا را ماله کشیده بود
مردم هم در بن بست خانه هایشان به ناچاردسته به دسته درها بسته همه نشسته .
زائویی از زانو به پایین , پایش پفیده و آماسیده از درد داد می زد .
با مداد همسرش به زحمت زنگ زد که نه راه آمدن داریم و نه شکیب بی خیال نشستن .
نافذ فکری بکن و دری بگشا به رویم . " کدام در بزنم چاره از کجا جویم ؟"
چون چنین شنیدم هیچ چاره ندیدم جز اینگه بگویم هر 4 ساعت پیاز خامی بخو
روز اول مدرسه رفتنم رو یادم نمی آد اما اولین واکسنی که تو مدرسه بهم زدن رو خیلی خوب یادم میاد.خیلی ترسیده بودم. بچه ها یکی یکی می رفتن یعنی برده می شدن دفتر و واکسن زده می شدن. تا اینکه نوبت من شد اما نرفتم معلم و ناظم اصرار می کردن اما نمی رفتم خلاصه همه بچه ها رفتن و من فقط مونده بودم که واکسن نزده بودم. گریه می کردم واقعا ترسیده بودم. یادم میاد بالاخره راضی شدم که برم. تو دفتر رو صندلی که نشستم یک نفر بود که داشت واکسن رو آماده می کرد آستینمو با

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

factory of cookware[تولیدی سرویس قابلمه آشپزخانه] اعداد و دنیای مهندسی! قشلاق-ییلاق(qeshlaq-yeylaq) nisarama naghshetoranj امامت، محور مقدس دین دانلود درس پژوهی learnlanguages زنگ پنجم ttmode